کتاب چطور با بچه ها حرف بزنیم تا به حرف هایمان گوش بدهند
نویسنده: ادل فابر، الین مازلیش
ترجمه: شیرین یزدانی
ناشر: ارمغان گیلار
نوبت چاپ: دوم ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۱۹۲
مطالعه این کتاب به شما کمک می کند تا به سوال چگونه با بچه ها صحبت کنم تأثیر داشته باشه؟ پاسخ دهید.
فصل اول: چطور به فرزندانمان در ابراز احساساتشان کمک کنیم
فصل اول کتاب چطور با بچه ها حرف بزنیم تا به حرف هایمان گوش بدهند به ما نشان می دهد چطور با بچه ها حرف بزنیم. بچه ها دوست دارند پدر و مادر حرف های آن ها را بشنوند و با آن ها همدردی کنند. پدر و مادر برای اینکه بتوانند احساسات فرزندشان را درک کنند باید مهارت هایی را بیاموزند. والدین به کمک چند روش می توانند احساسات فرزندان شان را درک کنند:
- با دقت زیاد به حرف های کودکشان گوش دهند.
- به بچها نشان دهند که احساساتشان را درک می کنند و حرف هایشان را تایید کنند.
- به احساسات کودک احترام بگذارند.
- وقتی کودک عصبانی یا ناراحت است او را نصیحت نکنند.
- برای احساسات کودک اسمی بگذارند.
- به کودک بگویند که می دانند چه آرزو یا خواسته ای دارد، هرچند که نتواند به آن برسد.
کودکان هم مانند بزرگترها دوست ندارند وقتی ناراحت یا عصبانی هستند کسی آن ها را نصیحت کند؛ یا مدام از آن ها سوال بپرس. آنها دوست دارند با کسی حرف بزنند و درد ودل کنند و احساساتشان را بیان کنند تا عصبانیتشان فروکش کند. گوش کردن به حرف های کودکان و درک احساساتشان باعث آرامش آنها می شود.
بعضی از بچها حرف های والدین را باور نمی کنند و می گویند که پدر و مادرشان احساسات آنها را درک نمی کنند. در اینگونه مواقع بهتر است پدر و مادر مشکلی را که فرزندشان از آن رنج می برد مطرح کنند و بگویند که حال او را درک میکنند.
برخی از کودکان وقتی ناراحت و عصبانی هستند نمی توانند حرف های دیگران را گوش دهند. بنابراین والدین بهتر است کودک را به انجام کار دیگری مشغول کنند تا او ناراحتی های خودش را فراموش کند. مثلا به جای گریه کردن، داد و فریاد از کودک بخواهند که عصبانیتش را روی کاغذ نقاشی کند.
بچه ها دوست ندارند والدین حرف هایشان را تکرار کنند. بهتر است به جای پرسش در مورد علت عصبانیت یا ناراحتی با او همدردی کنند و بر روی احساساتش نامی بگذارند. مثلا وقتی کودک نتیجه می گیرد که بچه باهوشی نیست، چون که معلمش از آنها خواسته فقط در نیم ساعت تکالیف ریاضی شان را انجام دهند درحالی که این کار از نظر او یک ساعت وقت نیاز دارد به او بگویند می دانند که وقتی انجام تکالیفش زیاد طول می کشد، ناراحت می شود.
فصل دوم: چگونه فرزندمان را تشویق کنیم تا بیشتر به حرف های ما گوش کند
برای اینکه کودکان بیشتر به حرف های والدین گوش کنند می توانید از چند مهارت که در فصل دوم کتاب چطور با بچه ها حرف بزنیم تا به حرف هایمان گوش بدهند مطرح شده، استفاده کنید:
توصیف و شرح شرایطی که در آن هستید:
شرایط و مشکلی که در آن قرار دارید را برای کودک توضیح دهید. والدین نباید به فرزندشان بگویند تو باید این کار را انجام بدهی؛ چون کودک احساس میکند که او را محکوم کرده اید. وقتی از ضمیر “تو” استفاده نمی کنید و غیر مستقیم از کودک می خواهید کاری را انجام دهد او زود تر به حرف شما گوش می دهد. مثلا بگویید: وقتی شیشه ای شکست باید آن را با جارو جمع کند؛ وقتی شیر روی زمین ریخت، باید آن را تمیز کند.
درباره شرایط موجود به فرزندتان اطلاعات کافی بدهید
وقتی به کودک درباره شرایط مختلف اطلاعات می دهیم کودک احساس می کند که ما به او اعتماد داریم و حقایق را به او میگوییم. شما باید درباره شرایط موجود به کودک اطلاعات کافی بدهید. مثلا اگر شیر را در یخچال بگذارد ترش نمی شود، میوه ها را قبل از خوردن بشوید، اگر کلوچه را در ظرف در بسته نگذارد، سفت میشود.
دریک جمله یا یک کلمه پیام خودتان را به فرزندتان منتقل کنید
گاهی اوقات بهتر است به جای توضیحات طولانی درباره کار به فرزندان، پیام ها را تلگرافی به آنها منتقل کرد. مثلا مادر به جای آنکه بگوید سارا ظرف ها را بشور، میگوید:سارا ظرفها! او متوجه می شود که باید ظرف ها را بشوید.
احساسات خودتان را برای فرزندتان بیان کنید
والدین نباید احساسات خودشان را پنهان کنند. آنها باید احساسات واقعی خودشان را با کودکشان در میان بگذارند. در این صورت مجبور نیستند که وقتی ناراحت هستند تظاهر کنند افرادی صبور و آرام هستند. بنابراین کودکان هم احساسات آن ها را درک می کنند و بیشتر به حرف والدین خود گوش می دهند. مثلا “الان فرصت مناسبی نیست من انشای تو رو بخونم چون حواسم جای دیگه است. بعد از نهار میام و انشای تو رو می خوانم”
برای فرزندتان یادداشت بگذارید
بچها دوست دارند پدر و مادرشان برای آنها یادداشت بگذارد؛ اگر چه که ممکن است آن ها سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند. وقتی کودکان می بینند که والدینشان وقت می گذارند و با تمام مشغله هایی که دارند برایشان یادداشت می گذارند و به آن ها توجه دارند شاد می شوند. این روش نیز راهی بسیار ساده برای بیان خواسته ها است بدون اینکه باعث ناراحتی و رنجش فرزندان شوند.
فصل سوم: روش های تنبیه کردن بچه ها
تنبیه کردن بچها باعث می شود آن ها نسبت به پدر و مادرشان احساساتی مثل تنفر ، خشم و احساس گناه داشته باشند. یا حس کنند که پدر و مادرشان خیلی ظالم هستند و کار بد را دوباره تکرار کنند. بنابراین تنبیه کردن بچه ها فایده ای ندارد و باعث می شود آن ها به جای اینکه از کار خودشان پشیمان شوند به این فکر کنند که کار والدین شان را تلافی کنند. وقتی والدین فرزندشان را تنبیه می کنند به او اجازه نمی دهند که متوجه کار بد خودش شود . پس بهتر است به جای تنبیه کردن کودکان از روش های جایگزین استفاده کرد. مثلا:
- به کودک راه حلی پیشنهاد کنید تا بتوانید کمکش کنید.
- مخالفت خودتان را به فرزندتان نشان دهید.
- انتظاراتتان را به او بگویید.
- به فرزندتان بگویید چگونه باید رفتارش را اصلاح کند.
- راه حلی مناسب به او پیشنهاد دهید.
به فرزندتان اجازه دهید عواقب کار بدی را که انجام می دهد، قبل از انجام دادن آن کار بداند. مثلا ابتدا محکم و قاطعانه احساسات خودتان را برای فرزندان بگویید؛ مثلا به او بگویید من از اینکه ظرف های آشپزخانه که برای بازی استفاده کرده ای را سر جایش نگذاشتی عصبانی هستم.
در مورد انتظارتان با فرزندتان حرف بزنید. مثلا به او بگویید انتظار دارید وقتی او از وسایل شما استفاده کرد، دوباره آن را سر جایش بگذارد.
به فرزندتان بگویید چگونه می تواند کار بدش را جبران کند. مثلا به او بگویید که باید وقتی ظرف های آشپزخانه را می شویید او ظرف ها را خشک کند.
به او راه حل مناسبی پیشنهاد کنید. مثلا به فرزندتان بگویید که اگر هر وقت وسایل شما را قرض می گیرد آن ها را صحیح و سالم بازگرداند و سر جایش بگذارد شما باز هم وسایلتان را به او قرض خواهید داد.
خودتان کاری انجام دهید تا فرزندتان بیشتر احساس مسئولیت کند. سعی کنید با کمک فرزندتان مشکلاتتان را حل کنید.
بهتر است به جای تنبیه کردن کودک به او بگوییم اگر کار بدی انجام دهد عواقب آن را می بیند مثلا اگر والدین قبل از قرض دادن وسیله ای به کودک شان از او بخواهند که باید چیزی را که قرض می گیرد صحیح و سالم به والدین تحویل دهد کودک می داند که اگر چیزی را که از دیگران قرض می گیرد مثل روز اول صحیح و سالم به آن ها پس ندهد، آن ها چقدر از دست او عصبانی خواهند شد و دیگر چیزی به او قرض نخواهند داد و اگر امانت دار خوبی باشد دیگران به او اعتماد خواهند کرد و دوباره چیزی را که می خواهد به او خواهند داد.
وقتی کودکان کار بدی انجام می دهند به جای اینکه دنبال مقصر باشید تا او را تنبیه کنید بهتر است عصبانیت خودتان را بیان کنید. مثلا بگویید وقتی می بینید او روی مبل ها زباله می ریزد از دستش ناراحت می شوید چون پوست میوه ها روی مبل را لکه دار میکند. وقتی ناراحتی و عصبانیت خودتان را نشان می دهید، باید راه حلی پیشنهاد کنید تا فرزندتان بتواند اشتباهش را جبران کند و احساس گناه نکند. به این ترتیب در بزرگسالی به جای اینکه فکر کند کارهایش همیشه اشتباه است، احساس میکند فرد با لیاقت و با ارزشی است و می تواند اشتباهاتش را جبران کند.
فصل چهارم: چگونه فرزندانی مستقل داشته باشیم
فصل چهارم کتاب چطور با بچه ها حرف بزنیم تا به حرف هایمان گوش بدهند به ما نشان می دهد برای اینکه به کودک کمک کنیم تا مستقل باشد باید به آن ها اجازه دهیم کارهایشان را خودشان انجام دهند و با مشکلات رو به رو شوند و مشکلات شان را خودشان حل کنند. وقتی والدین به حرف های فرزندشان گوش می دهند و با آن ها درد و دل می کنند و از آن ها می خواهند که راه حلی برای مشکلات شان بگویند، بچهها احساس استقلال و اعتماد به نفس می کنند. مهارت های مورد نیاز والدین برای مستقل شدن فرزندان عبارتند از:
1-به فرزندتان اجازه انتخاب بدهید مثلا به او بگویید دوست دارد کدام یک از لباس هایش را بپوشد.
2-قدر زحمت و تلاش فرزندتان را بدانید. مثلا وقتی او سعی می کند بند کفش هایش را ببندد به او بگویید می دونم این کار دشوار هست اما پس از چند بار تمرین می تونی این کار را انجام بدهی.
3-زیاد از فرزندتان سوال نپرسید. مثلا وقتی از مدرسه به خانه برمی گردد، مدام از او دربارهی مدرسه و دوستانش سوال نپرسید.
4-سریع سوال های او را پاسخ ندهید و بگذارید کمی فکر کند تا خودش به پاسخ مناسبی برای سوال هایش برسد. وقتی او از شما سوال پرسید، اول نظر خودش را درباره ی آن سوال بپرسید.
5-فرزندتان را تشویق کنید از منابع اطلاعاتی دیگر استفاده کند.
6-هرگز فرزندتان را نا امید نکنید. مثلا وقتی او می خواهد مهارت جدیدی را یاد بگیرد او را نا امید نکنید و بگذارید آن مهارت را تجربه کند.
فصل پنجم: تعریف و تمجید کردن از دیگران
اگر بچه ها در خانواده بتوانند مشکلات شان را حل کنند می توانند در محیط خارج از خانه نیز مشکلات شان را حل کنند. اعتماد به نفس بچه ها عاملی بسیار مهم در رشد شخصیتی فرد است. نگرشی که یک فرد نسبت به خودش دارد مهم ترین عامل در رشد شخصیتی او است و هیچ چیز دیگری نمی تواند جای این مساله را بگیرد.
وقتی والدین به فرزندشان توجه می کنند، به آن ها حق انتخاب می دهند و به او اجازه می دهند که مشکلاتش را خودش حل کند اعتماد به نفس او افزایش می یابد. یکی از راه های افزایش اعتماد به نفس تشویق کردن است. والدین وقتی فرزندشان را تشویق می کنند باید نکاتی را رعایت کنند. اول اینکه وقتی از کار فرزندتان تعریف می کنید توضیح بدهید که چرا از کارش خوشتان آمده و درباره جزئیات کار فرزندتان با او حرف بزنید. مثلا وقتی فرزندتان برای اولین بار خودش لباس هایش را پوشید به او بگویید چقدر خوب لباس را پوشیده، جوراب هایش را لنگه به لنگه نپوشیده و بند کفش هایش را چقدر خوب و مرتب بسته است.
فصل ششم: چه کنیم تا فرزندمان تصویر ذهنی مثبتی از خودش داشته باشد
با مطالعه این بخش از کتاب چطور با بچه ها حرف بزنیم تا به حرف هایمان گوش بدهند متوجه خواهیم شد که چگونه با بچه ها صحبت کنیم که تأثیر داشته باشد. نگرش والدین نسبت به فرزندشان در نحوه نگرش آن ها نسبت به خودشان تاثیر زیادی دارد. برای اینکه به فرزندتان کمک کنید تصویر ذهنی مثبتی از خودش داشته باشد باید چند نکته را رعایت کنید.
1-والدین باید به دنبال فرصتی باشند تا به کودک نشان دهند او فردی توانا است تا کودک هم بتواند تصویر درستی از توانایی هایش داشته باشد. مثلا وقتی کودک اسباب بازی هایش را درست و خوب نگهداری می کند به او بگویند که چقدر اسباب بازی هایش نو به نظر می رسد.
2-بچهها را در موقعیتی قرار دهند تا آن ها نگرش متفاوت و مثبتی نسبت به خودشان داشته باشند. مثلا از کودک بخواهید جوراب هایش را خودش بشوید.
3-بگذارید فرزندتان از شما درباره خودش حرف های مثبت بشنود. مثلا وقتی کودکتان اسباب بازی را در مغازه می بیند اما برای خرید آن گریه و زاری نمی کند به او بگویید میدانید با اینکه دلش می خواست آن اسباب بازی را داشته باشد ولی چیزی نگفت.
4- با کودک آن طور رفتار کنید که دوست دارید او با شما رفتار کند. مثلا وقتی در یک مسابقه شکست می خورد به او بگویید پذیرفتن شکست کار دشواری است ولی باید باز هم تلاش کند.
5- به لحظات و روزهای مهم زندگی فررندتان توجه کنید. مثلا وقتی او در مسابقه ای برنده شده است از آن روز برایش تعریف کرده و به او بگویید که به او افتخار می کنید.
جمعبندی
شماره تلفن: 26701544-021 22895248-021
موبایل: 09102036378
Comments (۱۱۱)
عرفان شیخلر
۱۴۰۰-۱۰-۲۶خب بنظر من حرف زدن با بچه ها روش خاص خودشو داره..اگه سرشون داد بزنی گریه میکنن و قهر میکنن اگه خیلی یواش آروم حرف بزنی کار خودشو میکنن…یه روش میانه بین این دو رو ما باید انتخاب کنیم که با ملایمت ولی جدی که کودک متوجه جدی بودن ما تو این موضوع بشه..و گاهی کودک خود رو با جایزه دادن به کاری وادار کنیم.مثلاً میگیم اگر اتاقت رو کامل بدون کمک جمع کنی حتما یه کادو خوب میگیری.و ما باید اون کادو رو بدیم تا اعتماد کودک خودمونو جلب کنیم
فریما فضلی
۱۴۰۰-۱۰-۲۶با عرض سلام واحترام
بنظر بنده چون کودکان روحیه لطیفی دارند پس باید چارچوب خاصی را رعایت کنیم از جمله :
۱-به قدرکافی برای کودک زمان بگذاریم
۲-یک الگوی خوب برای کودک باشیم
۳-از جملات مثبت استفاده کنیم
۴-به طرز حرف زدن ولحنمان دقت کنیم
۵-کودکانه حرف نزنیم
۶-کودک راتهدید نکنیم
۷-از کودک تعریف کنیم
موارد ذکر شده باعث میشوند که کودک احساس ارزشمند بودن کند و اعتماد به نفسش بالا برود
Monire hamedi
۱۴۰۰-۱۰-۲۶سلام. کودکان از بزرگتر های خود الگو برداری میکنند و از رفتار آنها تقلید میکنند بنابراین اولین راه این است که خودمان الگوی خوبی باشیم. در رابطه با حرف زدن با کودکان به طوری به حرف هایمان گوش دهند در درجه اول گوش دادن با دقت به حرف های آنهاست. گوش دادن کامل و با دقت به حرف های کودکان باعث تقویت اعتماد بنفس و احساس ارزشمندی در آنها میشود. دومین راه معمولا از کلمه نه و نکن و نفی استفاده نکنیم سعی کنیم کلمات مثبت بکار ببریم به طور کل کلمات و یا کارهایی که در کودک باعث احساس گناه میشود استفاده نکنیم و انجام ندهیم. مورد بعدی یه طور شفاف و واضح با کودک صحبت کنیم به طوری که حرف مارا بطور کامل و صحیح بفهمد و متوجه شود. به او حق انتخاب بدهیم و…
فرانه رحیمی
۱۴۰۰-۱۰-۲۶با سلام
باید به نظرات و حرفه ها و سخنان کودکان گوش دهیم و به نظرات انها احترام بگذاریم و متاقبلا آنها حرف پدر و مادر را گوش دهند.
فرانه رحیمی
۱۴۰۰-۱۰-۲۶با سلام
بسیار مطلب اموزنده و کاملا موافق مطالب بالا هستم .نگرش مثبت در زندگی به کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس در انها می شود.
الهه اطوی
۱۴۰۰-۱۰-۲۶مطالب خیلی عالی بود من این متن رو چند بار خوندم ک ملکه ذهنم شود به نظر من هر زن و شوهری قبل از گرفتن تصمیم فرزند آوردن باید این تصمیم رو بگیرن ک این نکات رو درباره تربیت صحیح بچه یاد بگیرن
فهیمه امینی
۱۴۰۰-۱۰-۲۶ممنون از شما بابت این مطالب مفید،کودکان امانت های الهی در دستان ما هستند ،مهمانان کوچک منازل ما ،به کودکان گوش دهیم و برای کودکان هویت و احترام و ارزش قایل شویم همواره در مورد آنها مثبت اندیش باشیم و نقاط قوتشان آن را ببینیم
یگانه ایرانبخش
۱۴۰۰-۱۰-۲۶باعرض سلام و ادب
از نظرمن بچه ها همانگونه ک باهاشون رفتار بشه با والدینشون رفتار میکنن
این خود والدین ک در مرحله اول احترام و توجه و رفتار خوب ب کودکانشون اموزش می دهند
ان ها می توانن مرحله اول
ب عواطف کوچولوهاشون توجه کنن بهشون نشون بدن ک براشون مهم هست
مرحله دوم ب کوچولوها قدرت انتخاب بدیم مثلا بزار رنگ لباسش خودش انتخاب کن بهشون نشون بدید ک نظر اونا براتون مهمه
مرحله بعدی این ک عشق و علاقتونن بهشون نشون بدید با کلامت خوب با نوازش کردن با محبت باهاشون رفتارکردن
مرحله اخر از نطر من خیلی مهمه عصبانیتون در مقابل کوچولوها کنترل کنید وقتی ی اشتباه می کننن سرزنشون نکنید تو جمع باهاشون تندی نکنید می تونید با پاداش به کادخوبشون وقتی کار بدی میکنن با منع کردنشون از اون پاداش متوجه اشتباهاتشون کنید
در اخر کودکان همانگونه ک باهاشون رفتار میشه رفتار میکنن پس مواظب رفتارمون باشیم
ساراخسروی نژاد
۱۴۰۰-۱۰-۲۵موضوع اصلی این هست ک شخص احساس نکنه مادر و یا پدر مقابل اون ها قرار داره بلکه حس کنه اصطلاحا در یک تیم هستن.و زمان چالش ها،بازی ها،پیشنهادات و دورهمی ها درواقع با والدینش ب عنوان دوست مشورت کنه.
فرزند باید متوجه بشه ک از سمت مارر و پدر داره درک میشه و قرار نیست چیزی بر اون تحمیل بشه.
علایق و سلایق کودک ب شدت باید برای والد مهم باشه
و بنظرم والد اگر در زمینه رفتار با فرزند مطالعه داشته باشه قطعاااا بسیاری از مشکلات حل میشه
محمد مهدی یازرلو
۱۴۰۰-۱۰-۲۵راستش رو بخواید وقتی میبینیم که با مطالعهای در حد نهایت ۳۰ دقیقه چقدر نکات ارزشمند رو دریافت می کنیم تعجب میکنم. تعجب از اینکه گاهی اوقات از یک سری کار های ساده مثل این کار هم دریغ میکنیم. البته ممکنه تمام این موارد به درد همه نخوره اما قطعا خیلی می تونه الهام بخش باشه و حتی نقاط ضعفی که در طی رفتار هایی که با کودک خود و یا حتی کودک دیگران داشتیم رو متوجه بشیم.
در انتها هم همانطور که دیگر دوستان هم اشاره کردن یکی از بهترین کارها آگاه سازی والدین از همین نکات به ظاهر ساده اما ارزشمند هست. که سایت شما می تونه یکی از منابع بسیار خوب در این زمینه باشه.
فاطمه سبحانی
۱۴۰۰-۱۰-۲۵باعرض سلام و تشکر از مطالب مفید و آموزنده ی شمابزرگوار
من فکر می کنم اولین قدم برای ارتباط کلامی موثر باکودکان آموزش دیدن والدین است، خواه از طریق مطالعه، خواه کلاسها و کارگاه های تربیت کودک و خواه برنامه های متناسب با این موضوع، درمرتبه ی بعدی سعی کنیم با توجه به نیازهاو احساسات کودکمان با او همراه شویم، به قدرکافی برای کودک وقت بگذاریم، مقابل کودک نقش بازی نکنیم، اگر حرفی میزنیم یا نکته ای را گوشزد میکنیم خودمان هم به آن عمل کنیم چون کودکان آینه ی تمام نمای رفتارهای هوشیاروناهوشیارخودمان هستند، به آنها احترام بگذاریم و درجهت کشف و پرورش استعدادکودکمان تلاش کنیم.
باتوجه به این نکته که مادر نقش ابژه را دردوسال اول زندگی کودک دارد و کودک تماماً رفتارهای ابژه را آنالیز کرده و الگوبرداری میکند، سن کم کودکان را بهانه ای برای هرنوع حرف و رفتاری ندانیم و همواره دربرابر کودکانمان مراقبِ رفتاروگفتارمان باشیم.
ضمن عرض تشکر، مطالعهی کتاب والدین سمی را به دوستان محترم پیشنهاد می کنم.
سیده فاطمه شاهورانی
۱۴۰۰-۱۰-۲۱سلام استاد عزیز ممنون از مطالب ارزشمندتون 🙏به نظر من
برای تربیت درست و بهتر بچهها باید زمان صرف کنیم،مطالعه داشته باشیم گوش دادن به حرفهای بچه ها باعث ایجاد اعتمادبهنفس میشود و بچه احساس ارزشمند بودن خواهد کردبه بچهها کمک کنیم حرف بزنند،نظر های آن ها را در تصمیم گیری برخی مسائل بخواهیم. با ما صحبت کنند تا در آینده دچار بحران شخصیتی نشوندبه جای عبارتهای منفی مثل (نه)، (دست نزن)، (نکن)،(بشین) از جمله و کلمات دستوری استفاده نکنیم بهتر است از عبارتهای مثبت استفاده کنیم. همچنین هرگز از کلمههایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک میشود استفاده نکنیم، چون بچه ها از همان ابتدا قدرت درک بسیاری از چیزها و احساسات را ندارند، پس نباید برای اشتباهاتشان مدام آنها را مؤاخذه و سرزنش کنیم. از عبارتهای سرزنشکننده هم استفاده نکنیم، زیرا احساس بیارزشی را در کودک تقویت میکند. در عوض، جملههای مثبت به بچه ها اعتمادبهنفس و احساس شاد بودن میدهند.، با آرامش و صبر و حوصله اجازه بدهیم تا او خودش حرفهایش را تمام کند و از این راه به ترس و دلهرهٔ خود برای صحبت کردن در حضور دیگران مقابله کند.اگر حالمون خوب نیست و از چیزی ناراحت هستیم، بهتر است بچه ها را در این ناراحتی سهیم نکنیم یا اصلاً سعی نکنیم با او در این مورد درددل کنیم.اگه آن لحظه نمیتونیم به حرفشون گوش بدهیم با لحن خوب مثلا بگیم اجازه بده من چند دقیقه دیگه میام باهات صحبت میکنم .اگر لجبازی کرد باید با قاطعیت و رفتار درست برخورد کنیم بگیم من از این کاری که کردی ناراحتم و این کارت اصلا قشنگ نبود و بی محلی کنیم و رهاش کنیم ،با سروصدا و داد و بیداد بچه ها لجبازتر میشوند .با رفتار درست بچه ها کم کم حرف ما رو گوش می دهند و بیشتر همکاری میکنند.
فاطمه خواجه
۱۴۰۰-۱۰-۱۸با سلام استاد گرامی.
همون طور که همه میدونند سه دوره برای تربیت کودکان در نظر گرفته شده است.فرزندان ما ۷ سال اول آقا و سید، ۷ سال دوم مطیع و در ۷ سال سوم وزیرهستند.
درمطالب فصل یک که دربالا توضیح داده شده یکی از مهارتهای ارتباط موثر ارتباط کلامی وابرازکردن واهمیت دادن به فزرزندان واموزش مهارت های زندگی به فرزاندانمان.کمک میکنه به آرامش نسبی برسد.رفتار صحیح با کودک موجب تضمین سلامت روان کودک میشه و شخصیت سالم و قوی برای او ایجاد میشه .در فصل سوم اشاره شد به روش تنبیه به نظر من از مطالب گفته شده سطح انتظاراتش بنویسه یا به به پدرو مادر بگه بیشترین تاثیر داره
خانواده مهمترین جا و محیط امن برای پرورش وشکوفایی کودک هست ووقتی ما با کودک گفتگو وصحبت میکنیم . بهش امنیت .اقتدار واعتماد به نفس میدهیم.
مادران و پدران توانا کسانی هستند که از دانایی و مهارت های لازم در خصوص ارتباط با فرزندان برخوردار باشند.
مریم اسماعیلی نسب
۱۴۰۰-۱۰-۱۳با سلام
به نظر من کودکان خردسال اگر ببینند که شما با دقت و به خوبی به حرفهای آنها گوش می دهید، آنها نیز حرف شنوی را بهتر یاد می گیرند. سعی کنید عادت کنید که با همان احترامی که به بزرگترها می گذارید به حرفهای کودک خود توجه کنید.
وقتی که او با شما حرف می زند به او نگاه کنید مودبانه پاسخ دهید و بدون پریدن وسط حرفهایش به او اجازه بدهید تا حرفش را تمام کند. ممکن است هنگامی که مشغول پختن ناهار یا شام هستید کودکتان شروع به صحبت کردن کند؛ در این حالت سعی کنید از او دور نشوید و هنگامی که او حرف می زند به او پُشت نکنید؛ هر چند ممکن است رعایت این موارد واقعا دشوار باشد.
نرگس خاتون پورمحمدثانی
۱۴۰۰-۱۰-۱۳با سلام. به نظر من اگه فرزندمون درک کنه که به قدر کافی براش وقت میگذاریم، بهش توجه داریم و برامون مهمه خواسته هاش، سعی می کنه با ما ارتباط بهتری برقرار کنه. وقتی صحبت می کنه با دقت به حرفهاش گوش بدیم، اعتماد به نفسش بالا می ره و حس ارزشمندی میکنه. تصمیم می گیره مارو به عنوان الگوی خوب در نظر بگیره، پس سعی می کنه اول به حرفمون به دقت گوش بده و بعد خواسته ما رو در قالب تقلید انجام بده. اگه برعکس، دروغ بگیم، فقط تظاهر به گوش دادن به حرفهاش داشته باشیم، بی توجهی کنیم، قهر کنیم، نه تنها نتیجه مثبتی عایدمون نمیشه، بلکه در بیشتر اوقات با واکنشهای بدتر و تندتر کودک مواجه میشیم که رابطمون با کودک دچار تشنج و اختلال میشه.
حاتمه قاهری
۱۴۰۰-۱۰-۱۳مطالب خوب وآموزنده ای بود. برای هرپدرومادری ضروریه که برای روش درست تربیت فرزندشون مطالعه کافی داشته باشند واینکه بدانند وظیفه دارند که برای کودک خود وقت بگذارند،بااو بازی کنند،به حرفش گوش بدن، کودم رو تحدید ودعوا نکنند واو را همیشه به اسم صدابزنند ویک محیط آرام وبااحترام برای رشد وآینده وتربیت کودک فراهم کنند.
عالیه یوسفی
۱۴۰۰-۱۰-۱۲سلام
والدین با گوش کردن به حرفهای کودکانشان ودرک احساساتشان باعث ارامش انها میشوند.در هنگام عصبانیت کودکان با انها همدلی کنند نه سرزنش یا نصیحت .و با جملات مثبت به انها اعتماد به نفس بدهیم که باعث تلاش بیشتر کودکان برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر انها بشود.
هانیه
۱۴۰۰-۱۰-۱۲بسیارمطلب سودمندی بود.
یکی از راه هایی که ازنظرمن هم باعث میشه کودک حرفهامون رو قبول کنه و بیشتر به صحبت هامون اهمیت بده اینکه وقتی کودک مدام دلیل کار رو ازمون میپرسه که چرا باید اینو کارو بکنم چرا نباید اون حرف رو بزنم با دلیل و مثال برای کودک توضیح بدیم تا عواقب کارشو رو بدونه نه اینکه با تنبیه و یا تهدید ترس و اضطراب به کودک وارد کنیم و در طولانی مدت کودک نسبت به این مسئله ی تنبیه کاملا خنثی بشه و درآخر ترسی نداشته باشه .درکنار اینکه به کودک دلیل کار و خواسته مون رو توضیح میدیم.
گاهی هدیه دادن به کودک و نشون دادن اینکه ،از بابت اینکه به حرفم گوش دادی و این پاداش به خاطر همین قبول کردن تو بهت داده میشه برای تقویت این مسئله کمک میکنیم.
سارا خسروی
۱۴۰۰-۱۰-۱۲مطلب خیلی جالبی بود..ای کاش فرصت بشه و همه والدین این کتاب رو بخونن..متاسفانه فرهنگ خیلی غلطی ک بین مردم ما باب هست اینه که از همون بدو تولد کودک انتظار حمایت از سمت فرزند رو دارن..بچه ای ک در اینده از مادر پدرش مراقبت کنه..ب مادرپدرش کمک کنه..و اصطلاحا بشه عصای دست مادر و پدر..از همون ابتدا طوری اون فرزند رو تربیت میکنن که خودشون به عنوان والد در اینده از طرف فرزند حمایت و کمک دریافت کنن و بنظرم غلط تزین شیوه تربیت هست..ای کاش انقدر این مطالب نشر پیدا کنه ک ی مقدار والدین شیوه شونو تغیر بدن و شخصیت های سالم تری تحویل جامعه بدن…
خیلی مطلب مفیدی بود..استفاده کردیم👌👌🌷🌷
سعیده حیدریان
۱۴۰۰-۱۰-۱۲اول کمی فکر کنیم. به قدر کافی زمان بگذاریم. به کودک گوش دهیم . یک الگوی خوب باشیم. از جمله های مثبت استفاده کنیم. به چشم هایش نگاه کنیم. به لحنمان دقت کنیم. به حرف زدن ترغیبش کنیم. از فهمیدنش مطمعن شویم. کودکانه حرف نزنیم. وسط حرف کودک نریم. تند تند و بی پایان با کودک حرف نزنیم. کودک را تهدید نکنیم. از کودک تعریف کنیم. از کودک سوال بپرسیم. ملاحظه گر باشیم. اسم کودک را بخوانیم
فاطمه عرب عامری
۱۴۰۰-۱۰-۱۱ما همیشه در حال ارایه الگویی برای رفتار و عمل کودکان هستیم. شیوهای که ما با آنها حرف میزنیم نیز بر مبنای عمل و رفتار است. الگویی که ما در حرف زدن با کودکان ارایه میدهیم به آنها میآموزد که چگونه باید در مقابل به ما پاسخ بدهند. شیوهای که با کودکان حرف میزنیم تاثیر عمیقی بر آموزش و توانایی گوش دادن آنها بر ما میگذارد …به طور کلی والدین به ۳ طریق با کودک خود گفتگو میکنند.
اولین راه صحبت کردن با کودک استفاده از لحن تند و پرخاشگرانه است. در این حالت والدین با داد زدن یا با صدای بلند صحبت کردن، استفاده از کلمات با بار منفی و سرزنش کردن به گفتگو با کودک میپردازند. در این حالت واکنش کودک ممکن است پرخاشجو و عصبی باشد یا با بیمحلی به فرد ادامه پیدا کند. در مواردی نیز کودک در این حالت ترسیده و قادر به ادامه بحث نیست. این نحوه صحبت با کودک بسیار مخرب بوده و در روان او تاثیرات بدی میگذارد. حتی ممکن است لجبازی کودک را تشدید کند.
دومین راه برای صحبت کردن با کودک انتخاب لحن منفعلانه و تن صدای پایین است. این طرز گفتگو با کودک ممکن است به مخربی روش اول نباشد، اما تاثیری بر روی کودک ندارد و کودک در این حالت به حرفها و صحبتهای والدین وقعی نمیگذارد.
سومین و بهترین روش گفتگو با کودک استفاده از لحن راسخ و با اعتماد به نفس است. در این نوع حرف زدن، والدین با اقتدار و اعتماد به نفس صحبت میکنند. به طور ساده و مستقیم منظور خود را بیان میکنند و در عمل کردن به گفتههای خود جدی هستند. در عین حال به موقع عشق و علاقه خود را نشان میدهند و باعث ایجاد ترس در کودک نمیشوند.
در این شرایط، کودک میتواند با والدین خود صادق باشد و به راحتی با آنها درد و دل کند. از راهنماییهای آنها استفاده کند و با منطق درست والدین وظایف خود را انجام دهد. این طرز صحبت کردن با کودک میتواند اثر بخش و تاثیرگذار باشد و اثرات مخربی بر جای نگذارد.
حسین
۱۴۰۰-۱۰-۱۱طرزگفتار،رفتاروکرداروالدین تاثیربسزایی درگفت وگو بافرزندراداشته بعنوان مثال اگرشمادرخانواده بایکی ازاعضای خانواده باصدای بلند وکارهای ناشایست برخورد بکنید قطعابچه هاازآن رفتارها ادگو خواهند گرفت وملکه ذهن آنهاخواهدشدوهمیشه فرزندان را موردسرزنش قرارندهیم وزمینه کارهای موردپسند وبالابردن اعتمادبه نفس رابرای آنهابه وجودبیاوریم
.سراج
۱۴۰۰-۱۰-۰۹با عرض سلام
با توجه به اینکه لوح وجودی کودک از زمانی شکل میگیرد که موفق به درک اولیه محیطی ،عاطفی وامنیتی در خانواده شده است اگر در ارتباط با مسایل مسولیتی از همان ابتدا شرطی سازی های تشویقی و محبتی اعمال شده باسد در گام بعدی کودکی او فردی مستقل و مسولیت پذیر خواهد بود
اما در مسایل روحی و روانی تا امنیت احساسات را درک نکند با ما درد دل نمیکند کارهایش را توضیح نخواهد داد و از ما کناره گیری میکند بهترین زمان رشد عاطفی دوران طفولیت هست که مادر قبال کارهایش منطقی اگاهانه و با نرمش برخورد کنیم تا کودک والدین خود را به عنوان پشتوانه عاطفی و اجتماعی شخصتی خویش بپذیرد
حانيه نريمان
۱۴۰۰-۱۰-۰۸اول کمی فکر کنیم ب قدر کافی زمان بگذاریم یک الگوی خوب باشیم از جمله های مثبت استفاده کنیم ب حرف زدن ترغیبش کنیم از فهمیدنش مطمئن شویم وسط حرف نپریم بگذاریم خودش حرفش را تمام کند از کودک تعریف کنیم ب چشمهایش نگاه کنیم
زینب رضایی
۱۴۰۰-۱۰-۰۷باز هم یک مطلب خوب و کاربردی دیگه👌 واقعا ممنون از زحمات شما.
مطالب واقعا برای من که فرزند حدود دوساله دارم و علاقهمند به روانشناسی کودک هستم مفید و قابلتامل بود.
نکتهی مهم بنظرم اینه که پدر و مادرها هروقت رفتاری از کودک سر میزنه در وهله اول سن اون رو درنظر داشته باشند و بعد واکنش مناسب اون سن رو اتخاذ کنن. مثلا یه کودک دوساله اگر تو تخت خودش نمیخوابه بخاطر اینه که تو سن اضطراب جداییه و قضیهش با یک کودک ۵ ۶ ساله کاملا متفاوته و راهکارهای متفاوتی هم داره. یا کودک سهسالهای که اسباببازیهاش رو به دوستاش نمیده تو سن احساس مالکیته و …
پس بهتره مدام مطالعه داشته باشیم تا بتونیم چالشهای کودکان رو با مطالب علمی و کاربردی رد کنیم.
نکتهی خیلی مهم دیگه اینکه اگر مسئلهای در خصوص کودک بوجود اومده که خودمون نمیتونیم حلش کنیم حتما از روانشناس بویژه از روانشناس متخصص کودک استفاده کنیم. چون روحیه کودک بسیار حساسه و کار با کودک نیازمند تخصص فوقالعادهست.
Sogolmohamadi
۱۴۰۰-۱۰-۰۶مهارت چگونه ارتباط برقرار کردن با کودک از مهم ترین مسائلی است که میتوان به آن پرداخت…یکی از مهم ترین وظیفه ای که والدین در قبال فرزندانشان دارند ساپورت روحی فرزندانشان است که به شکل گیری شخصیت آنها بسیار کمک میکند است که خیلی خیلی مهم تر از ساپورت مالی فرزند است..گاهی یک کودک در رفاه کامل است ولی سرشار از خلا و عقده از طرف والدین و خانواده است.این کودک نه تنها با خودش بلکه در آینده با فرزند خودش هم با مشکل رو به رو میشد.پس این قضیه حق مهمی است که گردن والدین است…چقدر بهتر میشود اگر ما به عنوان والدین و سرپرست یک کودک برای او ارزش قائل باشیم و خستگی از مسائل روز مره را سر آنها خالی نکنیم و سعی کنیم وقت مفیدی باانها سپری کنیم..پا به پایشان بچگی کنیم و بازی کنیم..برای اوغان فراغتشان تایم بگذاریم..تا اشتباهی از آنها سر زد شروع نکنیم به پرخاشگری و داد و بیداد که این امر نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه روح بچه را بیمار کرده و او را دچار استرس و نگرانی میکند …میتوانیم زبان کودکانمان را یاد بگیر ،قلق آنها را دست بگیریم تا نه تنها با ما رفیق شوند بلکه عاشق شما بشوند و احترام بگذارند.تنبیه فیزیکی و خورد کردن بچه هیچ جا جوابگو نبوده.زبان خوش و رفتار درست و آگاهانه بهترین راه است.ما با سیاست های درست میتوانیم فرزندانی سالمی تربیت کنیم..نظر شخصی بنده این است که تا دختر و پسری به این آگاهی نرسیدند اقدام به بچه دار شدن نکنند.چون تربیت درست فرزند ،خوشحال بزرگ کردن و سالم بزرگ شدن او مهم تر از به دنیا آمدنش است
فاطمه مظهری
۱۴۰۰-۱۰-۰۵سلام ودرود
وقتی که می خواهیم کودکان به حرف ما گوش بدهند باید جوری با کودکمان رفتار کنیم که دوست داریم کودکمان بامانیز همانگونه رفتارکند وجوری با کودکمان رفتار نکنیم که اعتمادبه نفسش کم بشه وازخودش تصور بدی داشته باشه بلکه کودک رابه خاطر کارهای خوبی که کرده تشویقش کنیم وبهش بگیم که وجودش باارزش هست برای ما واگه کاربدی کرد نباید تنبیهش کنیم که تنبیه کار روکه بهترنمیکنه بدترمیکنه وبه کودک حس تنفر وخشم میده وباعث میشه که حتی به فکر تلافی بیفته واز والدینیش که تنبیهش کرده متنفربشه واگر کودک کاربدی کرد وما ازش ناراحت شدیم باید به کودکمان بگوییم که دوستش داریم فقط به خاطر کاربدی که کردی از تو ناراحتم ولی تو همیشه برای من عزیزی ودوستت دارم.
زهرا خواجه
۱۴۰۰-۱۰-۰۴جملات و وازه های مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی میدهد.رفتارش را بهتر میکند وتلاش او برای رسیدن به موفقیت بیشتر میکند.جملات مثبتی مثل (ممنونم که کمکم کردی).(من به تو افتخار میکنم).(عزیزم فراموش نکنی اسباب بازیاتو جمع کنی). را هر روز تکرار کنید و نتیجه ان را ببینید.
زینب نوروزی
۱۴۰۰-۱۰-۰۴والدین و به ویژه پدرها اغلب با عنوان کردن مواردی مثل گرفتاری شغلی، خستگی و مشکلات مالی زمان بسیار کمی در روز را با کودک خود میگذرانند تا با او حرف بزنند. یک لحظه فکر کنیم، آیا برای آیندهٔ کودک نیست که تلاش و کار میکنیم؟ میدانیم که تمام ولدین کودکانشان را دوست دارند ولی گاهی ما یادمان میرود که غیر از مسائل مالی، روح و روان کودکمان نیز نیاز به تقویت و هزینه دارد. اگر بتوانیم راه درست حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیریم، آنها هم درست حرف زدن را از ما یاد خواهند گرفت. درست است که پدر یا مادر بودن یکی از سختترین کارهای این دنیاست، اما این هم بسیار مهم هست که با تمام خستگیها باز هم صحبت کردن با کودک و همچنین گوش دادن به حرفها و آرزوهایش را در نظر بگیریم.
این درخواست از کودک که هر چه شما میگویید و میخواهید باید انجام شود، میتواند برایش به این مفهوم باشد که او برایتان مهم نیست و توجهی به او ندارید و در واقعیت هم همین است، یعنی نظرات و افکار او برای ما مهم نیست! پس او نیز در مقابل به شما توجه نمیکند و احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت درست و بهتر بچهها باید زمان صرف کنیم، همه چیز را در آره یا نه خلاصه نکنیم، برای پاسخ به سؤالات زیادشان وقت بگذاریم و با صبر کامل و مرتبط به آنها جواب بدهیم.
به چشمهایش نگاه کنیم.به لحنمان دقت کنیم.
از کودک تعریف کنیم.بگذاریم خودش حرفش را تمام کند.تندتند و بیپایان با کودک حرف نزنیم.وسط حرف کودک نپریم
مریم بالویی
۱۴۰۰-۱۰-۱۲با سلام مطالب بسیار کاربردی ومفید بودممنون ازشما
چقدر خوب میشود اگر در بخورد با کودکان اگاهی لازم را داشته باشیم تابا رفتار اشتباه به انها اسیب نزنیم جملات مثبت به کار ببریم اعتماد به نفس کودک را بالا برده واگر مشکلی پیش امد به کودک کمک کنیم که خودش حل کند نه که بگوییم تو نمیتوانی واورا سرزنش کنیم.در هر مرحله متناسب با سن کودک وروحیه وخلق وخوی او رفتار مناسب باید انجام دهیم از مقایسه کردن کودک با بقیه همسالانش خودداری کنیم وتشویق وپاداش را جایگزین تنبیه🌺
راضیه روده کی
۱۴۰۰-۱۰-۰۳سلام وقت بخیر
باید به خاطر داشت که رفتار با کودکانمان در هر سنی نکات خاص خودش را دارد برای مثال کودکان ۲تا ۳ سال مهم ترین مسئله ای که پیش رو دارند مسئله ی استقلال است .کودک در این دوره سعی میکند کارهارو خودش انجام دهد و انجام کار ها مانع ما میشود لازم است تا زمانی که انجام کارها برای کودک خطری ایجاد نمیکند بگذاریم خودش انجام دهد
Sara hoseaini
۱۴۰۰-۱۰-۰۴سلام
درک شخصیت و خلق و خوی کودک یکی از اصلی ترین شیوه های تربیتی مناسب کودکان است که سبب شناسایی بهتراستعدادها و تمایلات کودکان نیز می شود.روش های متفاوتی برای تربیت کودک وجود دارد که والدین می توانند با آگاهی از آن ها کودکان خود را تربیت کنندو یک روش قطعی و صحیح برای تربیت کودکان وجود ندارد.
هدف از تربیت کودکان، باید آموزش احترام گذاشتن متقابل به آن ها و آماده کردن آن ها برای پیروی از قوانین اجتماعی است و فرقی نمی کند که کدام شیوه تربیتی را بکار می برید.