اختلالات خوردن از چالشبرانگیزترین مشکلات سلامت روان هستند که در دو قطب ظاهر میشوند: پرخوری عصبی (بولیمیا) و بیاشتهایی روانی (آنورکسیا). این اختلالات که ریشه در عوامل روانی، اجتماعی و زیستی دارند، تنها درباره غذا نیستند، بلکه راههای ناسالمی برای مقابله با احساسات عمیق و مشکلات هویتی محسوب میشوند. فرد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است در چرخهای از پرخوری و پاکسازی گرفتار شود، درحالی که فرد مبتلا به بیاشتهایی روانی با ترس شدید از افزایش وزن، خود را از دریافت مواد مغذی ضروری محروم میکند.
خوشبختانه امروزه با کمک روانشناسان تغذیه و مراکز تخصصی اختلالات خوردن، این شرایط قابل درمان است. رویکردهای مدرن، ترکیبی از رواندرمانیهای تخصصی (مانند شناختدرمانی و درمان مبتنی بر خانواده)، مداخلات تغذیهای و در برخی موارد دارودرمانی را به کار میگیرند تا به بیماران کمک کنند رابطه سالمی با غذا و بدن خود برقرار کنند. اگر شما یا عزیزانتان با این چالشها دست و پنجه نرم میکنید، به یاد داشته باشید که کمک گرفتن از متخصصان، اولین و مهمترین گام برای بازیابی سلامت جسم و روان است.
بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) چیست؟
بیاشتهایی عصبی یکی از مهمترین اختلالات خوردن است که با کاهش وزن شدید، ترس بیمارگونه از افزایش وزن و تصویر بدنی تحریفشده مشخص میشود. افراد مبتلا به رغم لاغری مفرط، خود را چاق تصور میکنند و با محدودیتهای غذایی شدید، ورزش افراطی و گاهی استفاده از ملینها یا داروهای کاهش وزن، به کاهش وزن ادامه میدهند. این اختلال میتواند به عوارض خطرناک جسمی مانند پوکی استخوان، نارسایی اندامها و حتی مرگ منجر شود.
از دیدگاه روانشناختی، آنورکسیا اغلب ریشه در کمالگرایی افراطی، نیاز به کنترل و مشکلات عزت نفس دارد. این اختلال معمولاً در نوجوانی شروع میشود و در زنان شایعتر است، اگرچه مردان نیز ممکن است به آن مبتلا شوند.
درمان آنورکسیا نیازمند رویکردی تخصصی و چندجانبه است که معمولاً شامل رواندرمانی، مشاوره تغذیه و در موارد شدید، بستری در مرکز تخصصی اختلالات خوردن شدن میباشد. تشخیص و درمان به موقع میتواند از عوارض جبرانناپذیر این اختلال جلوگیری کند.
پرخوری عصبی (بولیمیا) چیست؟
پرخوری عصبی یا بولیمیا یک اختلال جدی در رفتارهای غذایی است که با دورههای مکرر پرخوری کنترلنشده همراه با روشهای جبرانی نامناسب مانند استفراغ عمدی، استفاده از ملینها، روزهگیری یا ورزش افراطی مشخص میشود. افراد مبتلا در مدت زمان کوتاهی مقدار زیادی غذا مصرف میکنند، اما بلافاصله با احساس گناه و ترس از افزایش وزن، به روشهای خطرناکی برای “پاکسازی” متوسل میشوند. این چرخه معیوب نهتنها سلامت جسمی را به خطر میاندازد، بلکه باعث شرمساری و انزوا نیز میشود.
از نظر روانشناختی، بولیمیا اغلب با مشکلات تنظیم هیجانی، عزت نفس پایین و تصویر بدن منفی مرتبط است. برخلاف بیاشتهایی عصبی، افراد مبتلا به بولیمیا ممکن است وزن طبیعی داشته باشند که تشخیص را دشوارتر میکند. عوارض جسمی آن شامل مشکلات گوارشی، آسیب به مینای دندان، عدم تعادل الکترولیتی و در موارد شدید نارسایی قلبی است.
درمان مؤثر معمولاً ترکیبی از رواندرمانی شناختی رفتاری (CBT)، مشاوره تغذیه و در برخی موارد دارودرمانی است که به فرد کمک میکند رابطه سالمتری با غذا و بدن خود برقرار کند.
ریشههای روانشناختی اختلالات خوردن
ریشههای روانشناختی اختلالات خوردن شامل موارد زیر میشود:
1. کمالگرایی بیمارگونه:
افراد مبتلا به اختلالات خوردن اغلب استانداردهای غیرواقعبینانهای برای خود تعیین میکنند. این کمالگرایی افراطی به شکل وسواس نسبت به وزن، شکل بدن و کنترل غذا خود را نشان میدهد. آنها معتقدند باید به یک ایدهآل غیرممکن دست یابند و هرگونه انحراف از این معیار را به عنوان شکست تلقی میکنند. این تفکر باعث ایجاد چرخه معیوب محدودیت غذایی یا پرخوری و پاکسازی میشود.
2. مشکلات تصویر بدن:
اختلال در درک و پذیرش بدن یکی از عوامل اصلی اختلالات خوردن است. افراد مبتلا علیرغم وزن طبیعی یا کم، خود را چاق تصور میکنند. این تحریف شناختی منجر به رفتارهای غذایی ناسالم میشود. رسانهها و استانداردهای غیرواقعی زیبایی اغلب این مشکل را تشدید میکنند و باعث میشوند فرد رابطه ناسالمی با بدن خود برقرار کند.
3. مشکلات تنظیم هیجانی:
بسیاری از مبتلایان از غذا به عنوان راهکاری برای مقابله با هیجانات منفی استفاده میکنند. برخی با محدودیت غذایی سعی در کنترل احساسات خود دارند، در حالی که دیگران ممکن است از پرخوری به عنوان مکانیسمی برای آرامش موقت استفاده کنند. این ناتوانی در مدیریت هیجانات به صورت سالم، پایه بسیاری از رفتارهای غذایی ناسالم است.
4. نیاز به کنترل:
در شرایطی که فرد احساس میکند بر جنبههای دیگر زندگی خود کنترل کمی دارد، کنترل غذا و وزن ممکن است به منبعی برای احساس تسلط تبدیل شود. این نیاز به کنترل به خصوص در واکنش به تجربیات آسیبزا یا محیطهای آشفته دیده میشود. متأسفانه این احساس کنترل، توهمی است که در نهایت به اسارت در چرخه اختلال خوردن منجر میشود.
5. عوامل بینفردی و اجتماعی:
مشکلات در روابط، انزوای اجتماعی یا تجربیات طرد شدن میتوانند در ایجاد اختلالات خوردن نقش داشته باشند. برخی افراد برای کسب تأیید اجتماعی یا مدیریت استرسهای بینفردی به رفتارهای غذایی ناسالم روی میآورند. فرهنگهای غذایی خانواده و پیامهای اجتماعی درباره لاغری نیز میتوانند این مشکلات را تشدید کنند.
درمان تخصصی بیاشتهایی عصبی
درمان بیاشتهایی عصبی نیازمند رویکردی چندوجهی و تخصصی است که معمولاً شامل رواندرمانی فردی، خانوادهدرمانی و مداخلات تغذیهای میشود. روش شناختی-رفتاری (CBT) به بیمار کمک میکند باورهای تحریفشده درباره وزن و تصویر بدن را شناسایی و اصلاح کند، درحالی که خانوادهدرمانی به ویژه برای نوجوانان، محیط خانه را به فضایی حمایتی تبدیل میکند.
در موارد شدید که کاهش وزن تهدیدکننده زندگی است، بستری شدن در مرکز تخصصی اختلالات خوردن برای تثبیت وضعیت جسمانی ضروری است. تیم درمان معمولاً شامل روانپزشک، روانشناس و متخصص تغذیه است که هماهنگ با یکدیگر کار میکنند تا هم سلامت جسمی و هم روانی بیمار را بازیابند.
دارودرمانی اگرچه درمان اصلی بیاشتهایی نیست، اما ممکن است برای کنترل علائم همراه مانند افسردگی یا وسواس تجویز شود. تمرکز اصلی بر بازگشت به وزن سلامت از طریق برنامههای غذایی ساختاریافته و نظارت شده است، درحالی که به موازات آن مهارتهای مقابلهای سالم آموزش داده میشود.
درمان مبتنی بر خانواده نیز یکی از موثرترین روشها برای نوجوانان است که در آن والدین نقش فعالی در بازگرداندن الگوهای غذایی طبیعی فرزندشان ایفا میکنند. موفقیت درمان به تشخیص زودهنگام، پیگیری منظم و تمایل فرد به تغییر بستگی دارد، چرا که بیاشتهایی عصبی یکی از چالشبرانگیزترین اختلالات روانی برای درمان محسوب میشود.
راهکارهای علمی برای مقابله با پرخوری عصبی
راهکارهای علمی برای مقابله با پرخوری عصبی عبارتند از:
1. درمان شناختی-رفتاری (CBT) :
این روش درمانی بر شناسایی و تغییر الگوهای فکری و رفتاری ناسالم تمرکز دارد. در CBT، بیمار میآموزد چگونه افکار تحریفشده درباره غذا و بدن خود را تشخیص دهد و با آنها مقابله کند. تکنیکهایی مانند ثبت غذاهای مصرفی، شناسایی محرکهای پرخوری و ایجاد راهکارهای جایگزین به بیمار کمک میکند چرخه پرخوری -پاکسازی را بشکند.
2. برنامه غذایی منظم:
یک متخصص تغذیه برنامه غذایی ساختاریافتهای طراحی میکند که شامل 3 وعده اصلی و 2-3 میانوعده در روز است. این برنامه به تثبیت قند خون کمک کرده و از بروز گرسنگیهای شدید که منجر به پرخوری میشوند جلوگیری میکند. هدف، ایجاد رابطه سالم با غذا بدون احساس محرومیت یا گناه است.
3. درمان دیالکتیکی-رفتاری (DBT) :
این روش به ویژه برای افرادی مفید است که پرخوری آنها ناشی از عدم توانایی در مدیریت هیجانات است. DBT مهارتهایی مانند تحمل پریشانی، تنظیم هیجانات و ذهن آگاهی را آموزش میدهد تا بیمار بتواند بدون توسل به پرخوری با استرسها کنار بیاید.
4. دارودرمانی:
در برخی موارد، داروهای ضدافسردگی مانند فلوکستین میتواند به کاهش علائم پرخوری عصبی کمک کند. این داروها باید حتما تحت نظر روانپزشک و در کنار رواندرمانی استفاده شوند تا اثرات بهتری داشته باشند.
5. گروه درمانی:
شرکت در جلسات گروه درمانی با افراد هم تجربه میتواند احساس انزوا و شرم را کاهش دهد. این فضا به بیماران اجازه میدهد تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از راهکارهای موفق دیگران الهام بگیرند.
6. ذهن آگاهی و مراقبه:
تمرینات ذهن آگاهی به افزایش آگاهی از لحظه حال و سیگنالهای بدن کمک میکند. این روشها میتوانند در تشخیص علائم واقعی گرسنگی و سیری موثر باشند و از پرخوریهای هیجانی جلوگیری کنند.
7. فعالیت بدنی متعادل:
ورزش منظم و متعادل (نه افراطی) میتواند به تنظیم خلقوخو و کاهش استرس کمک کند. فعالیتهایی مانند یوگا، پیادهروی یا شنا که بر سلامتی (نه کاهش وزن) تمرکز دارند، بسیار مفید هستند.
8. حمایت خانواده:
درگیر کردن خانواده در روند درمان میتواند محیط حمایتی ایجاد کند. آموزش خانواده درباره ماهیت اختلال و نحوه برخورد مناسب با بیمار، نقش مهمی در موفقیت درمان دارد.
-
9. پیشگیری از عود:
پس از بهبودی اولیه، ادامه جلسات پیگیری و یادگیری مهارتهای مقابله با استرس برای جلوگیری از بازگشت علائم ضروری است. ایجاد سبک زندگی متعادل و شبکه حمایتی قوی از عوامل کلیدی در پیشگیری از عود هستند.
نقش روانشناس تغذیه در درمان اختلالات خوردن
روانشناس تغذیه به عنوان حلقه اتصال بین سلامت روان و رفتارهای غذایی عمل میکند. این متخصص با استفاده از رویکردهای رواندرمانی مانند CBT و DBT، به بیماران در درمان اختلالات خوردن کمک میکند تا باورهای ناسالم درباره غذا، وزن و تصویر بدن را شناسایی و اصلاح کنند.
روانشناس تغذیه با تحلیل الگوهای فکری و هیجانی منجر به پرخوری یا محدودیت غذایی، راهکارهای عملی برای ایجاد رابطه سالم با غذا ارائه میدهد. همچنین با آموزش مهارتهای تنظیم هیجان و مقابله با استرس، به بیماران کمک میکند بدون توسل به رفتارهای غذایی ناسالم با چالشهای زندگی روبرو شوند.
در کنار مداخلات روانشناختی، روانشناس تغذیه با همکاری متخصصان دیگر (روانپزشک و متخصص تغذیه بالینی) برنامه درمانی جامعی طراحی میکند. این متخصص با نظارت بر پیشرفت درمان و تعدیل مداخلات بر اساس نیازهای فردی بیمار، نقش کلیدی در پیشگیری از عود اختلال ایفا میکند.
همچنین با برگزاری جلسات خانوادهدرمانی، به ایجاد محیط حمایتی در خانه کمک کرده و آموزشهای لازم را به اعضای خانواده برای همراهی موثر در روند درمان ارائه میدهد.
پیشگیری از عود اختلالات خوردن: راهکارهای عملی
راهکارهای عملی برای پیشگیری از عود اختلالات خوردن عبارتند از:
۱. شناسایی محرکها و علائم هشداردهنده:
ثبت روزانه حالات هیجانی، موقعیتهای استرسزا و الگوهای غذایی به شناسایی عوامل محرک عود کمک میکند. با شناخت نشانههای اولیه مانند وسواس فکری درباره کالری، اجتناب از اجتماعات غذایی یا افزایش وزنهراسی، میتوان قبل از تشدید علائم مداخله کرد.
۲. ایجاد برنامه غذایی منعطف و متعادل:
طراحی برنامه غذایی ساختاریافته اما غیرسختگیرانه با کمک متخصص تغذیه از بازگشت به رفتارهای افراطی جلوگیری میکند. این برنامه باید شامل تنوع غذایی، میانوعدههای کافی و فضایی برای لذت بردن از غذا باشد تا از احساس محرومیت که میتواند محرک عود باشد، پیشگیری کند.
۳. توسعه مهارتهای مقابلهای جایگزین:
آموزش تکنیکهایی مانند ذهنآگاهی، تنفس دیافراگمی و حل مسئله به جای استفاده از غذا به عنوان مکانیسم مقابله با استرس. ایجاد “جعبه ابزار شخصی” شامل فعالیتهای آرامبخش مانند موسیقی، هنر یا پیادهروی میتواند در لحظات بحرانی کمک کننده باشد.
۴. ایجاد شبکه حمایتی پایدار:
حفظ ارتباط با درمانگر، شرکت در گروههای حمایتی و آموزش به اعضای خانواده برای ارائه حمایت عاطفی بدون قضاوت. داشتن حداقل یک نفر که بتواند نشانههای هشداردهنده را تشخیص دهد و مداخله کند، احتمال عود را کاهش میدهد.
.5 مدیریت استرس و خودمراقبتی:
ایجاد روال منظم برای خواب، ورزش متعادل و فعالیتهای لذتبخش غیرمرتبط با غذا. یادگیری تنظیم انتظارات واقعبینانه و رد کردن استانداردهای غیرممکن کمالگرایانه که میتوانند محرک عود باشند.
6. مرور منظم اهداف درمانی:
تهیه فهرستی از دلایل بهبودی و مزایای زندگی بدون اختلال خوردن که در مواقع وسوسه میتواند انگیزه بخش باشد. مرور هفتگی پیشرفتها و چالشها کمک میکند فرد در مسیر درمان باقی بماند.
7. برنامهریزی برای موقعیتهای پرخطر:
آمادهسازی راهکارهای از پیش تعیین شده برای موقعیتهای چالشبرانگیز مانند مهمانیها، تعطیلات یا دورههای استرس کاری. این آمادگی از بازگشت به الگوهای قدیمی در مواجهه با این موقعیتها جلوگیری میکند.
8. پیگیری درمانی منظم:
حتی پس از بهبودی ظاهری، ادامه جلسات دورهای با درمانگر برای ارزیابی وضعیت و تقویت مهارتها ضروری است. این پیگیریها کمک میکند مشکلات قبل از تبدیل شدن به بحران شناسایی و حل شوند.
جمعبندی
اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی و بیاشتهایی روانی، اگرچه چالشبرانگیز هستند، اما با روشهای درمانی تخصصی کاملاً قابل مدیریت و درمان میباشند. همانطور که در این مقاله اشاره شد، ترکیبی از رواندرمانیهای تخصصیمانند CBT و DBT، مداخلات تغذیهای هدفمند و در برخی موارد دارودرمانی میتواند به افراد کمک کند تا رابطه سالمی با غذا و بدن خود برقرار کنند. نکته کلیدی این است که درمان اختلالات خوردن یک فرآیند تدریجی است و نیاز به صبر، پشتکار و حمایت تخصصی دارد.
اگر شما یا عزیزانتان با اختلال خوردن دستوپنجه نرم میکنید، به یاد داشته باشید که تنها نیستید. متخصصان مجرب کلینیک روانشناسی جان زیبا با استفاده از دانش روز و روشهای درمانی اثربخش، آماده ارائه خدمات تخصصی در این زمینه هستند. با دریافت کمک بهموقع و حرفهای، میتوانید گامهای محکمی به سوی بهبودی بردارید و کیفیت زندگی خود را بازگردانید. هر قدم کوچک به سوی درمان، پیروزی بزرگی در مسیر بازیابی سلامت جسم و روان است.