چرا گاهی بیش از حد پرخاشگر میشویم؟
خشم یک هیجان طبیعی انسانی است که تمام افراد و حتی سایر جانوران در طول زندگی خود آن را بارها تجربه میکنند. هرچند ممکن است پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه نوعی خصلت منفی تلقی شود اما واقعیت این است که احساس خشم برای تمام جانداران جنبه دفاعی دارد و به همین دلیل است که در طول میلیونها سال تکامل، همراه ما بوده است. جانوری که خشم نداشته باشد نمیتواند به درستی از جان خود دفاع کند و بقای خود و اطرافیانش را با خطر مواجه میکند. با این حال، در صورتی که این احساس را در شرایط نادرست یا به میزان غیرعادی تجربه کنیم، برای خود و دیگران مشکلاتی به وجود خواهیم آورد. در این مقاله چند علت پرخاشگری نامتناسب با شرایط را بررسی میکنیم. در صورتی که تا کنون اطرافیانتان به شما گفتهاند که پرخاشگر هستید، شاید بتوانید علت را در این مقاله پیدا کنید و اگر کسی از آشنایان شما دچار پرخاشگری بیش از حد است، میتوانید با خواندن این مقاله بیشتر متوجه شرایط او شوید.
- پرخاشگر میشوید چون یاد آسیبی از گذشته افتادهاید: همه ما از گذشته خاطرات تلخی داریم که به ما حس شرم، اندوه، ناکافی بودن و… داده است. از آن جا که یادآوری و رخ دادن مجدد چنین خاطراتی برای ما بسیار دشوار و اضطراب برانگیز است، ذهن ما ناخودآگاه تلاش میکند که جلوی تکرار چنان وقایعی را بگیرد و حتی آن خاطره را در ذهن ما کمرنگ کند. حال اگر در زندگی ما شرایطی رخ دهد که به اجبار ما را به سمت یادآوری یا تکرار خاطرات آسیبزنندهی گذشته ببرد، ممکن است بیش از حد انتظار پرخاشگر شویم. یک مثال از این نوع پرخاشگری مربوط به مردی است که علاقه نداشت با همسرش به مسافرت برود و اصرار همسرش به او باعث پرخاشگری او میشد. بررسیها نشان داد که او بیش از آن که از مسافرت بیزار باشد، از آن میترسد. زمانی که او پسر کوچکی بود، خانوادهی او در مسیر یک مسافرت جادهای تصادف کردند و او پدرش را از دست داد. این حادثه برای او شدیدا تلخ و دردناک بود، تا حدی که دیگر نتوانست بر اضطراب خود از سفر در جاده غلبه کند و با دوستانش نیز به مسافرت نمیرفت. به طور خلاصه گاهی پرخاشگری انسانها ریشه در ترسی افراطی از تهدید شدن بقایشان دارد.
- پرخاشگر میشوید چون در حال سوگواری هستید: سوگواری یک فرایند نسبتا طولانی و حساس است که فقط در روبرو شدن با مرگ عزیزان رخ نمیدهد، بلکه در هر زمان که کسی یا چیزی را به شکلی از دست داده باشیم، دچار فرایند سوگواری میشویم. ما در هر مرحله از فرایند سوگواری احساسات گوناگونی را با شدت فراوان تجربه میکنیم. هرچند این فرایند دردناک است اما به ما کمک میکند تا با شرایط جدید زندگی کنار آییم و بتوانیم احساس غم و واقعهی دردناکی که رخ داده را بپذیریم و در دنیای جدید به زندگی خود ادامه دهیم. به علت حساس و آسیبپذیر بودن روحیه انسان در جریان فرایند سوگ، ممکن است شخصی که در حال سوگواری است نسبت به مسائل کوچک، واکنشی شدید نشان دهد. مثلا اگر به تازگی از همسر خود که دوستش داشتید جدا شده باشید، شاید صدای موزیک همسایه که معمولا آن را میشنیدید و مشکلی با آن نداشتید، چنان شما را برافروخته کند که واکنش تندی نسبت به همسایه خود داشته باشید و با پرخاشگری به او تذکر دهید که صدای موزیک را کمتر کند.
- پرخاشگر میشوید چون ظرفیت تحملتان پر شده است: شاید شما آدم آرام و خویشتنداری باشید که به ندرت پرخاشگری میکنید. اما اگر یک روز تمام بدشانسیهای ممکن را تجربه کرده باشید، در انتهای روز چه حسی خواهید داشت؟ تصور کنید صبح دیر بیدار شدهاید و برای رفتن به محل کار عجله دارید، چای را در حالی که هنوز خنک نشده مینوشید و دهان شما میسوزد، در ترافیک گیر میافتید و تاخیرتان بیشتر میشود، وقتی به محل کار میرسید میبینید برق رفته و آسانسور کار نمیکند، حال باید پنج طبقه را با پله بالا بروید، وقتی به دفترتان میرسید گرمتان شده اما نمیتوانید تهویه و خنککنننده هوا را روشن کنید، چون برق ندارید. سپس از همکارانتان میشنوید که رئیس شما متوجه تاخیرتان شده و اخطاری نیز به شما داده است. در همین حال آبدارچی برای شما چای میآورد، اما رنگ چای آن چیزی نیست که مد نظر شماست. شاید این موضوع اخیر چندان قابل توجه و رنجآور نباشد اما از کسی که چنین صبحی را گذرانده اصلا بعید نیست که به آبدارچی بیچاره پرخاشگری کند و چای را از او قبول نکند. در چنین مواردی، پرخاشگری تنها به علت پر شدن ظرفیت تحمل فرد است و به همین دلیل است که تناسبی با شرایط پیش آمده هم ندارد.
- پرخاشگر میشوید چون در مدتی طولانی احساسات خود را سرکوب کردهاید: احساسات هرگز از بین نمیروند. در شرایط ایدهآل، یک انسان پخته میتواند با احساسات خود، هرچند ناخوشایند، روبرو شود و آنها را کنترل کند. اما به علت دشوار بودن این فرایند، اکثر افراد ناخودآگاه احساسات ناخوشایندشان را سرکوب میکنند. با سرکوب شدن احساسات، آنها از دایرهی خودآگاهی بیرون میروند اما انرژی روانی آنها همچنان وجود دارد و برای بقای خود تلاش میکند. در نتیجه فرد تحت تنشی قرار میگیرد که علت آن برای خودش مشخص نیست. وقتی چنین جنگی درون انسان در جریان باشد، حوادثی کماهمیت میتوانند پرخاشگری بزرگی را سبب شوند. مثلا اگر مدتهاست که از سیگارکشیدن همسر خود ناراضی هستید اما ناراحتی خود را ابراز نمیکنید، احتمال دارد که در مورد موضوع دیگری که شاید کماهمیت هم باشد مشاجرهای با او داشته باشید که به پرخاشگری نامتناسبی منجر شود.
- پرخاشگر میشوید چون دچار اضطراب هستید: اضطراب داشتن روحیه شما را حساس میکند، زیرا از نظر تکاملی، فرد مضطرب، فردی است که احساس تهدید میکند و هر لحظه آمادهی واکنش دفاعی است. در چنین شرایطی ممکن است هر چیزی شما را دچار پرخاشگری کند. مثلا ممکن است شما کودکان را بسیار دوست داشته باشید و اگر در فضای عمومی با کودکان روبرو شوید، با آنها صحبت و بازی کنید یا اگر آنها را در حال گریه کردن ببینید، سعی کنید آرامشان کنید. حال تصور کنید که در حال رفتن به یک مصاحبه شغلی حساس هستید که برای انجام آن اضطراب زیادی دارید. در حالی که در تاکسی نشستهاید سعی میکنید بعضی حرفهای مهمتان را مرور کنید اما سر و صدای کودکی که همراه مادرش در کنار شما نشسته، مزاحم شما شده است. در چنین شرایطی شاید اضطراب شما آنقدر به شما فشار آورد که برای آرام شدن فضا، با پرخاش به مادر کودک تذکر دهید.
- پرخاشگر میشوید چون در محیط احساس ناامنی میکنید: ممکن است شما دوستان شوخطبعی داشته باشید که از معاشرت و وقت گذراندن با آنها احساس خوبی دارید. شاید عادت داشته باشید همیشه با هم بگو و بخند داشته باشید و در هر شرایطی خوش بگذرانید. حال تصور کنید که شما همیشه از آسانسور میترسید و امروز با یکی از همان دوستان شوخطبعتان به ساختمانی رفتید که میبایست سوار آسانسور بشوید. به طور کلی برای شما که فوبیای آسانسور دارید سخت است که لحظاتی را در آسانسور سپری کنید. در چنین شرایطی، دوست شوخطبع شما که از این موضوع آگاه است، مدام در حال شوخی کردن با این موضوع هست، آن هم لحظاتی که شما حس ناامنی میکنید! مطمئنا این بار از بذلهگوییهای دوست خود لذت نمیبرید و حتی ممکن است با پرخاش از او بخواهید که شوخی را تمام کند و اجازه دهد شما آرام باشید. مهمترین علت چنین پرخاشی احساس ناامنی شماست که دوستتان با شوخی کردن آن را تشدید میکند.
همانطور که گفته شد، خشم احساسی طبیعی در میان جانداران است که لازمهی حیات ماست. همه افراد میتوانند مهارت کنترل خشم را بیاموزند تا از این احساس به شکلی ثمربخش استفاده کنند. در صورتی که تا کنون نتوانستهاید نقش مثبت خشم را در زندگی خود پیاده کنید و برای کنترل خشم به کمک نیاز دارید، با ما تماس بگیرید. متخصصان ما در کلینیک جان زیبا مشتاقانه شما را کمک خواهند کرد.
فهیمه امینی
۱۴۰۱-۰۲-۲۴همه ی ما خشم را میشناسیم و آن را تجربه کرده ایم ،خشم یک احساس کاملا طبیعی است اما زمانی که از کنترل خارج شود به یک احساس کاملا مخرب تبدیل میشود و مشکلاتی را در روابط شخصی و کیفیت زندگی به وجود می آورد این تعبیر که انسان خشمگین نابیناست بیانگر نیاز به شناخت راههای کنترل خشم را به ما یادآوری میکند.
فاطمه آذری
۱۴۰۱-۰۲-۲۳برای کنترل پرخاشگری باید ریشه و علت آن را کشف کرد. حرف زدن با شخصی دیگر دربارهی احساساتی که منجر به پرخاش میشود، برای درمان این حالت مفید خواهد بود. گاهیاوقات هم با تغییر حرفه یا سبک زندگی میتوان از احساسات منفی پرخاشگری دور شد. استراتژیهایی برای درمان حالات منفی این مشکل وجود دارد. برای نمونه، میتوان شیوهی برقراری ارتباطات صادقانه و صریح را یاد گرفت تا از پرخاش و تهاجم در برقراری ارتباط دور شوید.
پزشکان معمولا برای رفع پرخاش و تهاجم در افراد، جلسات روان درمانی را توصیه میکنند. مثلا رفتار درمانی شناختی (CBT) به شما در کنترل رفتارهایتان کمک میکنند. به یاری این روش، نوعی مکانیزم برای کنار آمدن با شرایط مختلف آموزش داده میشود. درواقع، عواقب کارهای هر فرد به او گوشزد خواهد شد. گفتوگو درمانی هم روش دیگری است که به درک ریشه پرخاشگری میانجامد و به رفع احساسات منفی نیز کمک شایانی میکند.
در برخی از موارد هم پزشک برای رفع مشکل، دارو تجویز میکند. مثلا داروهای (AEDs) نظیر فنیتوئین، کاربامازپین و… . اگر فردی دچار آلزایمر، اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی باشد هم از داروهای تثبیتکننده خلق استفاده خواهد شد. تجویز مکملهای اسیدهای چرب امگا ۳ نیز رایج است. بنا به علت و ریشهی پرخاشگری، درمانهای متنوعی وجود دارد که باید دربارهی آنها با پزشک صحبت کرد.
زینب رکن آبادی
۱۴۰۱-۰۲-۲۲پرخاشگری می تواند باعث آسیب رساندن به دیگران از نظر عاطفی و جسمی شود.با پرخاش کردن،اطرافیان با حرف هایا حرکات بدون کنترل فرد دچار آسیب روحی و جسمی میشود.
دلیل های زیادی می تواند موجب پرخاشگری شما شود.
۱.وضعیت سلامت جسمی وروحی ۲.ساختار خانواده ۳.روابط با دیگران ۴.محیط کار ۵.تجربه زندگی ۶.رفتارو ویژگی فردی ۷.عوامل اجتماعی یا اقتصادی _اجتماعی
اگر پرخاشگری درمان نشود،شدت و میزان خشونت بیشتر می شود.
راضیه روده کی
۱۴۰۱-۰۲-۲۱پرخاشگری رفتاری است که هدف آن صدمه زدن به خود و یا دیگران می باشد . قصد و نیت در اینجا مشخص کننده رفتار پرخاشگرانه می باشد.
یعنی رفتاری که به دیگران از روی قصد و نیت قبلی به منظور صدمه رساندن به خود و یا دیگران انجام می شود پرخاشگری نام می گیرد.
اما راه های مقابله با خشم و عصبانیت برای جلوگیری از پرخاشگری:
۱.پیاده روی کردن
۲. اعداد را به صورت معکوس بشماریم
۳.به آهنگ مورد علاقه خود گوش دهیم
۴.نفس عمیق کشیدن را فراموش نکنیم
۵. نوشتن وقایع روزانه را امتحان کنیم
۶.از خانه بیرون بزنید و به تماشای طبیعت بروید
۷.جملات مقبت را با خود تکرار کنیم
۸.به سراغ انجام کارهای مفید برویم
فاطمه
۱۴۰۱-۰۲-۲۱پرخاشگری میتواند باعث آسیب رساندن به دیگران از نظر عاطفی و جسمی بشود. با پرخاش کردن، اطرافیان با حرفها یا حرکات بدون کنترل فرد دچار آسیب روحی و جسمی میشوند. پرخاشگری، مرزهای اجتماعی را نقض میکند و زیر پا میگذارد. این مشکل باعث ایجاد خِلل در رابطه ها میشود. البته گاهی همهی افراد، رفتارهای پرخاشگرانهای از خود نشان میدهند که طبیعی است، اما زمانی که بهصورت مکرر رخ بدهد، لازمه که به پزشک مراجعه کنن.
فاطمه
۱۴۰۱-۰۲-۲۱پرخاشگری و خشونت یکی نیستند. مثلا شخصی که مرتکب یک کار خشونت آمیز می شود ممکن است با پرخاشگری رفتار کند، فرد با قصد تهاجم درگیر خشونت نمی شود. با اینکه پرخاشگری می تواند منجر به درگیری فیزیکی یا کلامی شود، اما گاهی اوقات حمله ممکن است دفاعی یا تکانشی باشد و نیت آسیب زدن در خود نداشته باشد. خشونت که اغلب به عنوان بیان فیزیکی پرخاشگری در نظر گرفته میشود، ممکن است به لحظا ماهیت غارتگرانه، تکانشی، واکنشی یا دفاعی باشد. خشونت می تواند از عوامل موقعیتی یا محیطی ناشی شود و ممکن است در نتیجه ی یک وضعیت روحی یا اعتقادات شخصی یا فرهنگی روی دهد.
زهرا اعرابی
۱۴۰۱-۰۲-۱۲عصبانیت یک احساس طبیعی است که برخی افراد قادرند آن را مهار کنند یا بهخوبی از پس آن برآیند، در حالی که در برخی دیگر میتواند به برافروختگی یا خشونت منجر شود و میتواند در اثر ناامیدی یا پنهان کردن آسیب پذیریهایی مانند ترس، شرم یا غم و اندوه ایجاد شود.دلایل زیادی وجود دارند که موجب تحریک بروز و افزایش خشم در افراد میشوند.مسائل حل نشده، اضطراب، افسردگی، اختلال وسواس فکری یا اختلال شخصیت.خشم ممکن است فقط نشانه ناامیدی از شخص یا واقعهای باشد که فرد قادر به آن نیست تا با احساساتش به روشی سالم با او ارتباط برقرار کند.شناخت خشم، بررسی کردن آن در خودمان و پذیرفتن این که احساسات عادی و مفید هستند، همگی واکنشهای سالمی هستند.مهم است یاد بگیرید احساسات خود را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
فاطمه سادات خاتمی
۱۴۰۱-۰۲-۱۹انسان دارای هیجانات مفید بسیاری است که خشم و عصبانیت از جمله موارد با اهمیت آن است و علت عصبانیتی وجود دارد. که در مواقع مناسب در حد تعادل می تواند بسیار کمک کننده و راه گشا باشد اما پرخاشگری نوعی بی تعادلی و عدم کنترل رفتار در موقعیت های مختلف است و معمولا به آسیب رساندن و نابود کردن خود یا افراد منجر می شود و یکی از معضلات زندگی انسانی محسوب می شود، از نظر سلامت روان نیز یک مشکل به حساب می اید
این آسیب ها از طریق حرف ها و حرکات پرخاشگرانه ی فرد میتواند از نظر روحی، عاطفی و جسمی باشد و باعث ایجاد خلل در روابط شود.
روانشناسان این آسیب ها را به سه دسته ظاهری بدنی، لفظی و حقوقی تقسیم کردند، بدنی از قبیل کتک زدن، پرتاب شئ، گاز گرفتن، لگد زدن و…. لفظی از قبیل ناسزا گویی، فریاد زدن و… حقوقی مثل به زور، خواسته خود را اجرا کردن، به زورگرفتن چیزی.
زهرا مظهری
۱۴۰۱-۰۲-۰۷پرخاشگری در نوجوانان بسیار زیاد است اگر پرخاشگری درمان نشود شدت آن بیشتر خواهد شد درمان های متنوعی برای این مشکل وجود دارد که قبل از آسیب زدن به خود و دیگران باید به کمک پزشک به نتیجه ای موثر برسد عصبانیت یک احساس طبیعی نیست بلکه یک مشکل بزرگ است.
هدی طالبی
۱۴۰۱-۰۲-۰۶پرخاشگری و اضطراب میتونه بخاطر نبود یه ژن خاص در فرد باشه و افرادی که سروتونین در بدنشون ب اندازه کافی وجود نداره بیشتر از این اختلال رفتاری رنج میبرند داروهایی مثل پروزاک برای درمان بیماریهایی مث خشم و استرس توصیه میشه که باعث افزایش سطح سروتونین میشه
خشم تصورات ترسناکی رو تو ذهن ما زنده میکنه معمولا اونو بامفاهیم مثل بد رفتاری ،ناسزاگویی،صدمه زدن ،خشونت تداعی میکنه بارها در دیگران یا بیدار شدن خشم در وجود خودمان را مشاهده کردیم یا بطور لحظه ای تحت تاثیر قدرت اون قرار گرفتیم فکر میکردیم کاری که میکنیم درسته میخواستیم با هر چیزی یا هرکسی که بر سر راهمان قرار گرفته غلبه کنیم اما گاهی اوقات وقتی خشممون فروکش کرده تاسف خوردیم چه کارهایی میتونستیم بکنیم اما نکردیم متاسف شدیم روابطمون با اشخاص بهم خورده به این فکر کردیم برای جبران کاری کنیم
بیشتر موارد افسردگی در کارهای بالینی نشون داده شده که همراه با خشم هست افرادی هستن که نمیتونن خشم خودشونو بطور طبیعی بیان کنن افرادی هستن با پرخوری میخوان علت خشم خودشونو کمرنگ کنن با اونو سرکوب کنند بیشتر مواقع معمولی غذا میخورند این افراد قبول نمیکنن که عصبی هستن شاید ماه ها طول بکشه تا فرد قبول کنه تا عمیقا و قلبا عصبی است چون این عصبانیت با خوردن متوقف میشه پس زیاد میخورد همیشه هم فرد احساس گناه میکنه و این علائم نشون میده فرد بیمار میخواد خشم و عصبانیتشو به خودش برگردونه افرادی هم هستن که درونشون پر از خشم های فرو خورده که دائما در حال جوش و خروش هست ک باعث میشه خوابیدن براش مشکل باشه وبسیار دشوار باشه براش
مبینا
۱۴۰۱-۰۲-۰۳چرا گاهی بیش از حد پر خاشگر می شویم
خشم یک هیجان طبیعی انسانی است که تمام افراد وحتی سایر جانوران درطول زندگی خودان رابارها تجربه می کنند جانوری که خشم نداشته باشد نمی تواند به درستی از جان خود دفاع کند و بقای خود و اطرافیانش را باخطر مواجه کند.
۱پرخاشگر می شوید چون یاد اسیبی از گذشته افتاده اید همه مااز گذشته خاطرات تلخی داریم که به ما حس شرم ؛اندوه ناکافی بودن و… داده است ازان جا که یاد اوری و رخ دادن مجدد چنین خاطراتی برای مابسیار دشوار و اضطراب برانگیز است ذهن ما ناخوداگاه تلاش می کند که جلوی تکرار چنان وقایعی رابگیرد وحتی ان خاطره رادر ذهن ماکمرنگ کند. پرخاشگر می شوید چون درحال سوگواری هستید سوگواری یک فرایند نسبتا طولانی وحساس است که فقط در روبرو شدن با مرگ عزیزان رخ نمی دهد. بلکه درهرزمان که کسی یا چیزی رابه شکلی از دست داده باشیم دوار فرایند سوگواری احساسات گوناگونی راباشدت فراوان تجربه می کنیم .هرچند این فرایند دردناک است اما به ما کمک می کند تا با شرایط جدید زندگی کناراییم و بتوانیم احساس غم و واقعه ی درد ناکی که رخ داده رابپذیریم ودر دنیای جدید به زندگی خود ادامه دهیم .
پرخاشگر می شوید چون ظرفیت تحمل تان پرشده است . شاید شما ادم ارام و خویشتنداری باشید که به ندرت پرخاشگر ی می کنید.امااگر یک روز تمام بدشانسی های ممکن را تجربه کرده باشید درانتهای روز چه حسی خواهید داشت؟
پرخاشگر می شوید چون درمدت طولانی احساسات خودرا سرکوب کرده اید .احساسات هرگز ازبین نمی روند. در شرایط ایده آل یک انسان پخته می تواند بااحساسات خودهرچیزناخوشایندی روبرو شود و ان هارا کنترل کند. اما به علت دشوار بودن این فرایند اکثر افراد ناخود اگاه احساسات ناخوشایندشان را سرکوب می کنند. پرخاشگری می شوید چون درمحیط احساس ناامنی می کنید ممکن است .شما دوستان شوخ طبیعی داشته باشید که از معاشرت و وقت گذراندن باان ها احساس خوبی دارید .شاید عادت داشته باشید ودر هرشرایطی خوش بگذرانید.پرخاشگر میشوید چون دچار اضطراب هستید اضطراب داشتن روحیه شمارا حساس می کند زیرا از نظر تکاملی فردی مضطرب فردی است که احساس تهدید می کند و هر لحظه اماده واکنش دفاعی است در چنین شرایطی ممکن است هرچیزی شمارا دچار پر خاشگری کند.مثلا ممکن است شما کودکان رادوست داشته باشید زیاد واگردرفضای عمومی با کودکان روبرو شوید باان ها صحبت و بازی کنید یااگر ان هارا درحال گریه کردن ببنید سعی می کنید ارامشان کنید.
پگاه جندقیان
۱۴۰۱-۰۱-۲۹◽خشم یکی از نعمت های خداوند به انسان است که اگر در مواقع مناسب خودش بروز داده شود نه تنها مضر نیست بلکه راهگشای مسائل است .
✔پرخاشگری علل متفاوتی دارد از جمله ؛
۱) نا امیدی ۲) ترس ۳) لجاجت ۴) نبود اعتماد به نفس ۵) بی حوصلگی و نبودن اعتدال در جامعه ۶) برآورده نشدن برخی از نیاز ها ۷) تجربه های منفی در زندگی ۸) تنبیه والدین و مربیان ۹) تحقیرشدن احساسات و ارزش های ما از سوی دیگران و……
🔹️برای کنترل کردن خشم باید علت را شناسایی کنیم و ریشه آن را کشف کنیم .
🔹️باید روی زمان حال تمرکز داشته باشیم و به وقایع ناخوشایند و بد گذشته نگاه نکنیم .
🔹️به نظر من در زمان عصبانیت باید محل پرتنش را سریع ترک کنیم و به یک محیط آرام برویم . 🍃🌊
🔹️جملات مثبت را با خودمان تکرار کنیم.
🔹️با نوشتن روزانه وقایع در دفتر ، میتوانیم تمامی احساسات منفی را از بدن خود خارج نماییم و به یک تعادل و احساس آرامش برسیم . ✍
🔹️و درآخر میتوانیم در هنگام خشم ، چند تکنیک ساده و اثربخش انجام دهیم: * شمردن اعداد به صورت برعکس
* تنفس عمیق
* پیاده روی و ورزش فراموش نشود.🏃♀️
حدیث کنشلو
۱۴۰۱-۰۱-۲۷برای کنترل پرخاشگری باید ریشه و علت آن را کشف کرد. حرف زدن با شخصی دیگر دربارهی احساساتی که منجر به پرخاش میشود، برای درمان این حالت مفید خواهد بود. گاهیاوقات هم با تغییر حرفه یا سبک زندگی میتوان از احساسات منفی پرخاشگری دور شد. استراتژیهایی برای درمان حالات منفی این مشکل وجود دارد. برای نمونه، میتوان شیوهی برقراری ارتباطات صادقانه و صریح را یاد گرفت تا از پرخاش و تهاجم در برقراری ارتباط دور شوید.
پزشکان معمولا برای رفع پرخاش و تهاجم در افراد، جلسات روان درمانی را توصیه میکنند. مثلا رفتار درمانی شناختی (CBT) به شما در کنترل رفتارهایتان کمک میکنند. به یاری این روش، نوعی مکانیزم برای کنار آمدن با شرایط مختلف آموزش داده میشود. درواقع، عواقب کارهای هر فرد به او گوشزد خواهد شد. گفتوگو درمانی هم روش دیگری است که به درک ریشه پرخاشگری میانجامد و به رفع احساسات منفی نیز کمک شایانی میکند.
سحر خواجه زاده
۱۴۰۱-۰۱-۲۴پرخاشگری یکی از آثار خشم در انسان است و خشم یکی از نیرومندترین هیجانات انسانی است که خداوند متعال آن را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. که معمولا همراه با خشم رخ می دهد. وقتی انسان به خواسته خود نمی رسد و یا با آزار و اذیت دیگر مواجه می شود، معمولا خشمگین می شود و این که خود یکی از رذیلت های اخلاقی است، رذیلت دیگری را به دنبال دارد که آن پرخاشگری می باشد و انسان کنترل خود را از دست می
ستایش خالقی
۱۴۰۱-۰۱-۱۴هریک از هیجانات(ازجمله خشم) وجودشان ضروری است و لازمه ی حیات و حفاظت از بقا هستند؛ اما زمانی که درحد تعادل باشند یعنی بعبارتی اگر به میزان غیرعادی و نامتناسب با شرایط باشند دیگر نقش مفید و کمک کننده ندارند.
خشم با پرخاشگری متفاوت است؛ خشم یک هیجان است اما پرخاشگری یعنی هیجان بعلاوه خطای شناختی و رفتار(مثلا دشنام دادن).
موقعیتی را تصور کنید که همراه با چند نفر به یک رستوران رفته اید. اگر در غذایتان مو پیدا شود چه واکنشی نشان می دهید؟ درچنین موقعیتی محرک خشم یکسان است اما پاسخ های متفاوتی به این محرک وجود دارد.
این وقایع نیستند که موجب ایجاد هیجانات می شوند بلکه دراصل برداشت و تفسیر ما از مسائل سبب می شود هیجان تجربه کنیم؛ هیجان خشم نیز از این قاعده مستثنی نیست.
هرهیجانی سه بعد دارد: بعد فیزیولوژیک، شناختی و رفتاری.
یکی از راههایی که به خودآگاهی کمک می کند این است که به بررسی موارد زیر بپردازید : موقعیت هایی که موجب ایجاد هیجانتان شده،
درآن موقعیت ها هیجاناتی که تجربه کردید چه بوده، چه افکاری داشتید، رفتارتان چه بوده و چه پیامدی داشته است(کمک کننده و سازنده بوده یا غیرمفید) ، نشانه های بدنی تان درآن هنگام چه بوده(مثلا تپش قلب ویا …) .
(مثال: موقعیت: ضرر در بورس، فکر: من آدم بی عرضه ای هستم،هیجان:خشم، رفتار: فریاد زدن، نشانه های بدنی: سردرد).
انواع مختلفی از پرخاشگری وجود دارد نظیر: پرخاشگری فیزیکی مانند کتک زدن و هل دادن، کلامی مانند توهین و تحقیر و نامیدن افراد به اسامی زشت.
یکی از باورهای اشتباهی که وجود دارد این است که”اگر میخواهی حقت را بگیری باید پرخاشگر باشی”.
ربابه فخاریان
۱۴۰۱-۰۱-۲۲خشم یکی از نیرومندترین هیجانات انسان است . در زمان پرخاشگری انسان کنترل خود را از دست می دهد. برای کنترل خشم باید علل ایجاد کننده ی خشم را پیدا کرد . دومین راه برای کنترل پرخاشگری صحبت کردن و درد و دل با افراد دیگر است تا بتوان تخلیه روحی شد . گاهی اوقات با تغییر سبک زندگی و شغل می توان از احساسات منفی دور شد و پرخاشگری را ب حداقل رساند.
راههای مؤثر درمان پرخاشگری:
۱. ایجاد صمیمیت در محیط خانواده و محیط شغلی. ۲. سکوت ، صبرو حفظ آرامش ۳. تخلیه خود که با قدم زدن ، شوخی این کار انجام میشود. ۴. ترک محیطی ک موجب خشم شده است. ۵. افزایش ظرفیت تحمل و بردباری ۶. تغییر وضعیت در هنگام خشم ۷. دراز کشیدن و بستن چشم
سحر معماریان
۱۴۰۱-۰۱-۱۴پرخاشگری چیست؟
آسیب رساندن به دیگران از نظر عاطفی و جسمی بشود.
حال ۲ عوامل مهم آن را بررسی میکنیم:
۱) عوامل اجتماعی که منجر به پرخاشگری میشوند:
۱-ناکامی:
به احساسی گفته می شود که زمانی که شخصی یا چیزی مانع رسیدن فرد به خواسته مطلوبش می شود به فرد دست می دهد. این مسئله باعث پرخاشگری و در آخر باعث افسردگی میشود.
۲-تحریک مستقیم:
تحریک کلامی یا بدنی از طرف دیگران یکی از علل مهم پرخاشگری است.در این حالت فرد معمولا بر می خیزد و تحریکی بیشتر از آنچه دریافت کرده است به فرد مقابل نشان می دهد.
۳-بازیهای ویدیویی ورسانه ها:
مشاهده خشونت و پرخاشگری در رسانه ها اثرات مهم و دیرپایی دارد و سالانه افراد زیادی قربانی پرخاشگری هایی می شوند که از طریق رسانه آموزش دیده اند.
۲)عوامل روانی و فردی که منجر به پرخاشگری میشوند:
۱-الگوی شخصیتی نوع A :
افرادی که شخصیت نوع A دارند شدیدا رقابت جو ، همیشه در حال عجله و زود رنج و پرخاشگر هستند به همین احتمال بروز پرخاشگری داین نوع شخصیت بیشتر است .
۲-خودشیفتگی :
افرادی که دچار خودشیفتگی هستند به کوچک ترین کم محلی یا انتقاد واکنش شدید نشان می دهند .این افراد نسبت به هر کسی که آنها را تضعیف یا تهدید کند واکنش خشم و پرخاشگری نشان می دهند .
۳-تکانشی بودن :
افرادی که تکانشی هستند و نحوه کنترل خشم را نمی دانند کمتر با فکر تصمیم می گیرند و بیشتر در معرض تحریک قرار می گیرند . هیجانات این افراد به آسانی برانگیخته می شود و واکنش پرخاشگری نشان می دهند.
مهم ترین راهکار برای کنترل پرخاشگری پیدا کردن ریشه و علت آن است.
حال بعد از پیدا کردن ریشه آن با استفاده از راهکار های زیر پرخاشگری خود را مهار کنید:
۱)با دیگران درباره احساسات خشم و پرخاشگری خودصحبت کنید چرا که احساسات خود را تخلیه میکنید.
۲)شما میتوانید با تغیر سبک زندگی یا حرفه خود از افکار منفی پرخاشگری دور شوید.
۳) از استراتژی های که برای درمان افکار منفی هستند استفاده کنید.
۴)از جلسات روان درمانی استفاده کنید (مانند رفتار درمانی شناختی یا CTB).
۵) راهکار آخر دارو درمانی ( پزشکان در برخی موارد حاد از دارو استفاده میکنند مثلا داروهای (AEDs) مانند فنیتوئین، کاربامازپین.)
نکته آخر شما با خواندن کتاب “رهایی از خشم و پرخاشگری” اثر دکتر شهربانو قهاری میتوانید تمامی علل پرخاشگری را شناسایی نموده و در آخر با استفاده از راهکارهای آن پرخاشگری خود را رها کنید.
مهسا مکیان
۱۴۰۱-۰۱-۱۲خشم یک واکنش احساسی ناخواسته، در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است و هر چه تهدید بزرگتر باشد، میزان برانگیختگی بیشتر میشود و در نتیجه انگیزه از میان برداشتن آن افزایش مییابد. خشم و غضب اگر در مقابل یک تهدید واقعی باشد، امری بسیار مطلوب و ستودنی است؛ چرا که انسان، همواره با بهرهگیری از قوه غضبیه خویش، می تواند در مقابله با تهدیدها، مقاومت و ایستادگی نماید؛ ولی اگر به خاطر یک تهدید کوچک، برانگیختگی خیلی شدید صورت گیرد، نمی توان آن را عملی منطقی و صحیح خواند؛ بلکه به عنوان یک اختلال از آن یاد می شود؛ بنابراین خشم در سه زمان غیر منطقی و بی جا می باشد:
ـ ممکن است بدون دلیلی منطقی، عصبانی شوید.
ـ شدت خشم با حادثهای که اتفاق افتاده، تناسب نداشته باشد.
ـ اقدامی که بعد از خشم صورت می گیرد، متناسب با تهدید نباشد.
البته چنین واکنش هایی علل مختلفی دارد که می توان گفت: گاه دلایل ارگانیک، باعث این پدیده می شود؛ مثلا: برداشتن زخم و جراحت، بیماری، تحت تاثیر دارو بودن و یا مشکلات ژنتیکی که در این صورت سیستم عصبی نمی تواند، کارش را به درستی انجام دهد؛ اما غیر از این موارد؛ و هر گاه واکنش احساسی متناسب با حادثه نباشد، ناشی از خطای اندیشه می باشد و فرضیه های ناصوابی که ذهن در هنگام بروز حوادث از خود می سازد، سبب ایجاد خشم و عضب خواهد شد.
راه کارهای مقابله:
۱. ایمان به خود و اراده خویش
۲. آستانه تحمل خود را بالا ببرید
۳. دفترچه یادداشت
۴. بیرون رفتن از صحنه
۵. حساسیت زدائی
۶. کنترل اندیشه
۷. تکنیک های حرکتی
۸. انتظارات ایده آلی نداشته باشید
۹. تغییر وضعیت
۱۰. شبیه سازی
گام های دیگر جهت کنترل خشم و عصبانیت:
۱. با نوشتن شرحی از شرایط خشم در یابید کجا و چرا به شما افکار پرخاش جویانه دست می دهد بدین ترتیب این موقعیت ها را شناخته و با بهره گیری از فنونی مانند نفس عمیق، صحبت های مثبت با خود یا توقف فکر، چرخه خشمتان را از کار بیندازید.
۲. مهارت خوب گوش دادن به سخنان دیگران و نحوه ارتباطات صحیح را بیاموزید.
۳. نحوه «اظهار وجود» را بیاموزید، اظهار وجود جانشین سازنده و راه گشای خشونت است. (از مهارت های زندگی محسوب می شود و روان شناسان آن را آموزش می دهند)
۴. هرگاه شخصی شما را عصبانی کرد، سعی کنید به او توضیح دهید که به چه دلیل و بنا بر کدام رفتارش از او ناراحت و آزرده شده اید.
۵. اگر هر روز به گونه ای زندگی کنید که گویی آن روز آخرین روز، زندگی است در می یابید که زندگی کوتاه تر از آن است که سر هر موضوعی خشمگین شوید.
۶. گام برتر بخشش کسانی است که شما را خشمگین ساخته اند، با زدودن رنجش و دست کشیدن از انتقام و تلافی، می بینید که بار سنگین خشم از روی شانه هایتان برداشته می شود.
آمنه خرّمی
۱۴۰۱-۰۱-۰۱وقتی درشرایطی هستیمکه مجبوربه پرخاشگری میشویم احساس ازردگی وبیقراری به مادست میدهدوفشاری راروی خوداحساس میکنیم.کنترل رفتادرچنین شرایطی دشوارمیشود وامکتن دارد ندانیم چه رفتارهای اجتماعی دران موقعیت مناسب هستند.گاهی اوقات برخی از افرادبه طور عامدانه دست به پرخاش وعصبانیت میزنند.مثلاممکن است شخصی باهدف انتقام گرفتن یاازار وتحریک شخصی دبگر دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزند.پرخاشگری نسبت به خودهم وجوددارد.درهرحال بایدتلاش کنیم تاعلت وریشه ی رفتارهای این چنینی رادرخود کشف کنیم وتشخیص بدهیم.
اکرم عبادی
۱۴۰۰-۱۲-۲۸دلایل عصبانیت شدید نیز عبارتند از: ۱_از درون به شدت آسیب دیده اید.شما به مردم آسیب می رسانید. افراد آسیب دیده به بقیه آسیب می رسانند، افراد شفا یافته، بقیه را شفا می دهند. ممکن است این موضوع را ندانسته انجام دهید، اما زمانی که بیش از حد عصبانی هستید به دیگران آسیب می رسانیدو این می تواند به دلیل شدت آسیب درونی شما باشد.۲_ احساس رها و طرد شدن دارید،یکی از دلایل این که احساس عصبانیت می کنید، می تواند به این دلیل باشد که شما احساس می نید طرد و رها شده اید.۳_شما به اندازه کافی عشق نمی گیرید:
وقتی درباره آن فکر می کنید, تقریباً تمام احساسات منفی که شما احساس می کنید و رنج می برید, ریشه در فقدان عشق دارد.۴_به نظر شما عصبانی بودن راهی است برای نشان دادن وجود معنادارتان:
وقتی ما به خاطر اشتباهات دیگران نسبت به آنها عصبانی هستیم, احساس می کنیم اشتباه می کنند و ما حق داریم عصبانی شویم.این می تواند ما را به اشتباه ” درست تر بودن ” نسبت به افراد دیگر و در نتیجه ” بهتر بودن ” پیش ببرد.۵_غذاهایی که مصرف می کنید برای شما خوب نیست:
مطالعات زیادی نشان داده اند که غذاهایی که مصرف می کنیم مستقیماً با حالتی که تجربه می کنیم ارتباط دارد.۶_شما به تغییرات در شرایط خود نیاز دارید، اما احساس درماندگی می کنید.ذهن نیمه هشیار ما ابزار قدرتمندی برای کار کردن است. چیزی است که ما به آن نیاز داریم و دقیقاً زمانی که به آن نیاز داریم را می داند.۷_زندگی برای شما سخت است و همه چیز طبق روال و خواسته شما پیش نمی رود.بیش از حد بر روی خودتان فشار نیاورید، زیرا گاهی اوقات این گناه شما نیست.همه ما می دانیم که زندگی می تواند یک سفر پر شیب با فراز و نشیب های بسیاری باشد.وقتی همه چیز طبق خواسته ما پیش نمی رود، دیوانه می شویم.۸_عدم وجود آرامش درونی،آرامش درونی چیزی است که همه ما باید داشته باشیم. این به ما احساس خرسندی می دهد.با وجود شرایط هرج و مرج که ممکن است خارج از خواسته مان اتفاق بیفتد، ما را آرام و باثبات نگه می دارد.۹_محیط برای شما خوب نیست و باید آن را تغییر دهید.اگر بر روی مشکل عصبانیت خود کار نمی کنید، ممکن است روزی به نقطه ای تبدیل شود که در آن شما کاری افراطی و تاسف باری انجام دهید.
خشونت یک نتیجه احتمالی است. شما ممکن است آنقدر عصبانی شوید، که به خودتان و یا فردی که به آن ها اهمیت می دهید، آسیب برسانید.
زهرا داودی
۱۴۰۰-۱۲-۲۵وقتی در شرایط مجبور به پرخاشگری قرار میگیرید احساس آزردگی و بیقراری به شما دست میدهد و فشاری را روی خود احساس میکنید. کنترل رفتار در چنین موقعیتهایی دشوار میشود و امکان دارد که ندانید چه رفتار اجتماعی در آن موقعیت مناسب است. گاهی ممکن است شخصی با هدف انتقام گرفتن یا آزار و تحریک فرد دیگر دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزند. پرخاشگری نسبت به خود شخص نیز وجود دارد. فرد باید تلاش کند تا علت و ریشه رفتارهای اینچنینی را در خود کشف کند.از راههای درمان این اختلال میتوان به ایجاد صمیمیت، سکوت، صبر و تأمل، افزایش ظرفیت تحمل و بردباری، تغییر وضعیت در هنگام خشم، دوش گرفتن، دراز کشیدن و بستن چشم، تلقین به خود و آمادگی شنیدن و دیدن رفتارهای نابجا اشاره کرد.اداره و کنترل خشم لزوماً به معنی ابراز کمتر خشم نیست، بلکه به معنی فراگیری شیوهای از ابراز خشم است که برای انسان و افرادی که پیرامون ما وی هستند، مفید باشد. ممکن است تصور ابراز خشم به شیوهای سازنده، تازه و غریب به نظر برسد، ولی باید گفت که چنین امری ممکن است. برخی افراد وقتی درباره خشم خود مینویسند یا آن را نقاشی میکنند با دوستان و یا اعضای خانواده صحبت میکنند، قدم میزنند، ورزش میکنند و سایر فعالیتها را انجام میدهند، به آرامش دست پیدا میکنند.
منصوره فراتی
۱۴۰۰-۱۲-۲۵خشم یک هیجان طبیعی انسانی است که همه افراد و سایر جانوران در طول زندگی آنرا تجربه میکنند هرچند که پرخاشگری یک رفتار منفی تلقی میشود اما واقعیت این است که برای سایر جانداران جنبه دفاعی دارد.
نکته درخور توجه در رابطه با اینکه چرا پرخاشگر میشویم این است که مرور یک خاطره تلخ و یاد آوری آن برای ما ناخوشایند است که در چنین حالتی رفتار ما پرخاشگر میشود.
پرخاشگر میشویم چون در محیطی که هستیم احساس ناامنی میکنیم.
وقتی دچار اضطراب میشویم باعث میشود که رفتار نامطلوبی داشته باشیم.زیرا اضطراب فرد را ازلحاظ جسمی و روحی کاملا دچار ناآرامی و تنش میکند.
پرخاشگری هم میتواند در قبال از دست دادن چیزی مارا دچار سوگ کند.غم این از دست دادن روی روحیه و روان ما تاثیر منفی میگذارد مثلا کسی که مدام بدشانسی بیاورد باعث میشود که فرد اعتماد بنفسش کاهش پیدا کند و دچار بی انگیزگی شود و…که همه اینها باعث میشود که رفتار پرخاشگری فرد را تقویت کند.
و در آخر خشم یک رفتار طبیعی است که برای همه اتفاق میافتد مهم این است که در کنترل آن چگونه برخورد و رفتار کنیم.